یادداشت khatib
1403/1/28
یکبار رفتیم به مدیر گروه گفتیم: از ما که دارد میگذرد، اما برای ترم بعد یک استاد خوب بیاورید، این درس حیف است. گفت: از کجا بیاورم؟ ما سرخ و سفید شدیم، در همان لحظه خون، خونمان را خورد اما سکوت کردیم. حالا که "آرزوهای دست ساز" تمام شده میبینم مسئله اساتید و وضعیت علمی دانشگاه، فقط چالش ما چند نفر توی دانشگاه کوچک خودمان نیست. مسئله خیلیها توی کشور است. منتها بعضیها فقط غر میزنند، بعضیها به دانشگاههای خارجی و پاک کردن صورت مسئله فکر میکنند، و بعضیهای دیگر آستینهایشان را بالا میکشند و یک یاعلی میگویند و آرزوهایشان را خودشان میسازند. پانوشت:تاریخ شفاهی پیشرفت هم عجب چیز حال خوب کنی است ها :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.