یادداشت سیدحمیدرضا قادری
1401/3/18
به نام خدا ۱ به برکت بهخوان، توی کتابخانه شخصیام هی چرخ میزنم و کتابهایی را که خواندهام، بیرون میکشم و اینجا دربارهشان مینویسم. ۲ معمولاً رویهام این است در صفحه اول کتابهایی که دارم مهر میزنم که مشخص شود برای من است - چون در رفتوآمدها ممکن است کسی کتابی بردارد و ببرد و بعدها بشود پس گرفت، بگذریم که نه کتاب امانت دهید نه امانت بگیرید - و بعد زیرش تاریخ خرید یا هدیه، محل خرید یا هدیهدهنده، تاریخ شروع قرائت و پایانش را مینویسم. چه ربطی به کتاب کاشوب دارد؟ هیچ. گفتم یکجا بنویسم. ۳ اولینبار محسنجان حساممظاهری به من گفت برای کتابی حاوی روایتهای عاشورایی روایتی بنویسم که بعدها کل کار تحویل نشر اطراف و بزرگوار دیگری شد و من هم نوشتم و در این کتاب روایتی دارم. ۴ کتاب در زمان خودش جزو اولینها بود - تردید دارم و شاید اولین بود - و همین، باید در نقدش لحاظ شود. بعدها شیخمسعود دیانی که خدا از شر سرطان محفوظش بدارد، در نقد کتاب جلسهای گرفت. ۵ روایتهای کتاب بازتاب نگاه بخشی از جوانان دیروز و میانسالان امروز، درباره روضههای زیسته و نزیسته است. همگی روایتها یکدست نیستند، اما، به نسبت جامعند. البته کتابهای بعدی نشر اطراف در همین باره، تکمیلترش کرد. ۶ نویسندگان این کتاب، اهل قلمهای دیروز، مدیران و نویسندگان فردایند. بهگمانم انتخابهای خوبی شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.