یادداشت سُها
1403/11/18
پایانبندیِ بینظیر که لذتِ مطالعهیِ کتاب رو چندبرابر میکنه؛ شاهکارِ کوچک✨ "سیاست کارِ بزرگترها بود و ما مسائل خودمان را داشتیم. و حیاتیترین مسئلهیِ ما این بود که یاد بگیریم چگونه بهترین استفاده را از زندگی بکنیم، بیآن که در پیِ کشف هدف زندگی باشیم، البته اگر واقعاً هدفی داشته باشد؛ بیآن که بخواهیم موقعیتِ بشر را در این کائناتِ بیکرانهیِ ترسناک درک کنیم. اینها مسائلِ واقعی بود و اهمیتی جاودانه داشت، و به نظرِ ما بسیار اساسیتر از مسئلهیِ وجود گذرا و مسخرهیِ آدمهایی چون هیتلر و موسولینی میرسید." "جرئت نمیکنم چیزی بنویسم، چون میترسم نتوانم. از همینروست که در عمقِ وجودم خودم را آدمی ناموفق میدانم. البته نه اینکه این موضوع برایم خیلی اهمیت داشته باشد؛ چون در نهایت، همهیِ ما بدونِ استثنا در زندگی ناموفقیم، و همهمان چیزی بیش از «موجوداتی از یک زیرگونهیِ پست» نیستیم." "«مرگ اعتمادِ ما به زندگی را از بین میبرد و به ما نشان میدهد که در نهایت در برابرِ فنایی که در انتظارِ ماست، همهچیز بیهوده است.» آری، «بیهوده» تعبیرِ درستی است."
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.