یادداشت سهیل خرسند

کلارا و خورشید
        گفتار اندر معرفی رمان
کلارا و خورشید، رمانی به قلمِ آقای «کازوئو ایشی‌گورو» نویسنده‌ی ژاپنی‌ست که در ایران توسط‌ خانم «شیرین شکراللهی» ترجمه و نهایتا توسط‌«نشر کوله‌پشتی» چاپ و منتشر گردیده است.
داستان کتاب حول محور رباتی به نام «کلارا» است و زندگی او را از زمانی‌که در فروشگاه به سر می‌برد تا زمانیکه از استفاده کنار گذاشته می‌شود می‌خوانیم.
داستان زندگی کلارا از نظر من یک داستان شسته و رفته‌ی ساده از نویسنده‌ی ژاپنی نیست، بلکه می‌تواند تابعی از افکار او در مورد آینده‌ی ربات‌ها و به خصوص نقش آن‌ها در زندگی ما انسان‌ها باشد.
ما نمی‌دانیم ربات‌ها در آینده چقدر پیشرفت می‌کنند و جایگاه‌شان در زندگی ما به چه اندازه گسترش می‌یابد اما از قدیم ترسی از آینده‌ی آنان وجود داشته و حال نیز وجود دارد با وجود اینکه ربات نقش اول رمان و البته شیرین و سازنده بود اما نویسنده این ترس را به صورت مختصر تقریبا در انتهای داستان بیان کرد و ما فقط می‌توانیم منتظر بمانیم تا ببینیم در آینده چقدر رشد خواهند کرد!

گفتار اندر ستایش از مترجم
شیرین شکراللهی، مترجمِ جوانی که تا به امروز به جز این کتاب، «فروپاشی» و «انجمن جین‌ آستن» را نیز به فارسی برگردان کرده است اما «کلارا و خورشید»، نخستین کتابی بود که به قلم «کازوئو ایشی‌گورو» و ترجمه‌ی ایشان می‌خواندم.
به دلیل عدم آشنایی با قلم نویسنده، حقیقتا نمی‌دانم متنِ روان، ساده، بی‌آلایش و شیرینِ کتاب را به پای هنر و قلمِ رنگیِ مترجم بنویسم یا نویسنده، اما نویسنده و مترجم دست به دست هم دادند تا دو شبانه‌روزی که صرف مطالعه‌ی رمان نمودم، چیزی جز لذت و حالِ خوب نسیبم نگردد.
به همین دلیل از این تریبون لازم دانستم که چند خطی در ستایش این مترجم جوان بنویسم، البته یک مورد در صفحه‌ی ۲۲۶ کتاب به چشمم اشتباه آمده که متاسفانه به دلیل اینکه نسخه‌ی انگلیسی کتاب بصورت ای‌پاب در دسترسم قرار نداشت نتوانستم شخصا مطابقت دهم و این مورد را از خود مترجم استعلام خواهم کرد که اگر اشتباهی رخ داده در نسخه‌‌های بعدی کتاب اصلاح گردد.

نقل‌قول نامه
"باید خیلی خوب باشه که دلت برای چیزی تنگ نشه، دلت نخواد چیزی رو برگردونی و همیشه نگاهت به گذشته نباشه."

"بچه‌ها بعضی وقت‌ها می‌تونن دلِ آدم رو بشکونن، فکر می‌کنن چون تو یه آدم بزرگی امکان نداره چیزی اذیتت کنه."

"شاید آدم‌ها قرن‌هاست که بر اساس یک فرضیه‌ی اشتباه، دارن کنار هم زندگی میکنن و به هم عشق و نفرت می‌ورزن. یه جور خراوات که از روی نادانی بهش چسبیده بودیم."

"افرادی که قبلا در زندگی آدم بوده‌اند، غیرقابل درکند."

کارنامه
رمانی بسیار روان، شیرین، دوست‌داشتنی با ترجمه‌ای بسیار عالی. با تمام این تعاریف چرا برایش پنج ستاره منظور نکنم؟
من این کتابِ دلنشین را دوست داشتم و خواندنِ آن را به تمامِ دوستانم پیشنهاد می‌کنم.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.