یادداشت ریحانه شهبازی
1404/3/19
جوامع صنعتی با هر نوع «ایدئولوژی»، سیاست یا اقتصاد میکوشند تفاوتهای کیفی -یعنی انسانی- را تبدیل به همسانی کمی کنند. شیوههای تولید انبوه در مورد اخلاق، هنر و عواطف و احساسات هم به کار بسته میشود. تناقضها و استثناها از میان برده میشوند، و این باعث میشود ما دیگر نتوانیم به عمیقترین تجاربی که زندگی میتواند عرضه کند، یعنی کشف واقعیت به صورت وحدتی که اضداد در آن گردهم آمدهاند، نایل آییم. نیروهای جدید بنا به حکم رسمی تنهایی را منع میکنند و به این ترتیب عشق را منع و بدل به وصلتی قهرمانی و پنهانی میکند. دفاع از عشق همواره کاری خطرناک و فعالیتی ضد اجتماعی بوده است. امروز دفاع از عشق کاری انقلابی نیز هست. مشکل و مسئلهی عشق در دنیای ما نشان میدهد که چگونه جامعه دیالکتیک تنهایی را در عقیمترین وجهش عقیم میگذارد. زندگی اجتماعی هر گونه امکان وصلت عاشقانهی حقیقی را از میان میبرد. عشق یکی از بارزترین مثالهای غریزهی دوگانهای است که باعث میشود ما هر چه عمیقتر خویشتن را بکاویم، و در عین حال از خود برآییم و خود را در دیگری تحقق بخشیم: مرگ و باززادن، تنهایی و وصلت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.