یادداشت مهسا

مهسا

مهسا

2 روز پیش

        یادداشتی بر قهرمان عصر ما:

قهرمان عصر ما، از اولین رمان‌های روان‌شناختی در ادبیات روس به‌شمار می‌رود. داستانی که می‌خوانیم، قطعه‌هایی از زندگی اجتماعیِ پچورین، یک جوانِ… نمی‌دانم دقیقا چه صفاتی را باید برای اون بنویسم. نه خوب است، نه بد است، نه اجتماعی‌ست و نه ضداجتماعی. نه شاد است و نه غمگین است. فکر می‌کنم تصویر پریشان‌حالی بسیاری از جوانان، تصویری شبیه به پچورین است. 
جامعه‌ای که از آن راضی نیستی اما توانایی‌اش را هم نداری که کاملا از آن فاصله بگیری، تصمیمی هم برای تغییر آن نداری چون از مردم بیزاری. خلق‌وخویی درنده و پرشور داری، اما ساکتی و مشاهده می‌کنی. در جامعه‌ای زیست می‌کنی که نمی‌توانی به‌راحتی خودت باشی، و مجبورت می‌کند از خودی که هستی کلافه شوی. پذیرفته نشدن، جا نشدن، و در نهایت از هوش زیادت برای انجام فریب‌هایی که تنها خودت از آ‌ن‌ها لذت می‌بری استفاده می‌کنی. علاقه‌ی این جوان به طبیعت، ناامیدی‌اش از جامعه و مردمی که میان‌شان گیر افتاده، حضورش به‌عنوان عامل تشویشِ اجتماع، نگاه سبک‌سرانه‌اش به زنان، صداقت و شناخت عمیقی که نسبت به خود و روانش دارد، احساسات متناقضش که از شوریدگی به‌سوی بی‌تفاوتی حرکت می‌کند، نگاهش به ازدواج، سرنوشت و تقدیر، مرگ و آزادی… این‌ها موضوعاتی‌ست که در کتاب با آن‌ها مواجه می‌شویم. 
چیزی که در متن قابل توجه است، نوشته‌ای رمانتیک و پرشور است که طبیعت را ستایش می‌کند و از لرمانتف به‌عنوان یک شاعر و نویسنده‌ی رمانتیک رونمایی می‌کند، و تلفیق این نوشته با نگاهی واقع‌گرا و عریان به روان انسان و انگیزه‌هایش. فکر می‌کنم این چیزی باشد که با آن لرمانتف را به‌خاطر بسپارم.
      
239

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.