یادداشت mahi
2 روز پیش
درست وقتی که فکر میکردم هیچ روایتی نمیتونه روحمو تا آسمون ببره، ناتا از راه رسید... روزی که شروعش کردم، نمیدونستم قراره در یک نفس، تا آخرش برم و تهش دلم بخواد دوباره از اول ورق بزنم. این کتاب، تکهای از نور بود که از دل یک کنیز، پنجرهای گشود به دنیای حضرت فاطمه و پیامبر، بیواسطه، بیتکلف... دیدم، فهمیدم، لمس کردم… و در نهایت، دلم در آغوش لطیف آن حقیقت آرام گرفت. ناتا نه فقط یک کتاب، که زبانی است برای پرواز روح... و اگر هنوز نخواندهاید، شاید منتظرید کسی دستتان را بگیرد و به دیداری دعوتتان کند... دیداری از چشم یک کنیز.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.