یادداشت سارینا قرطاس

        موقع شروع کتاب با دنیای عجبیب و گیج کننده‌ای روبه رو میشید، یه خونه هزارتو پر از مجسمه‌، جلبک، آب باقیمونده از جزر و مد، یه سری استخوان انسان و یک فرد که بهش میگن پیرانِزی!
این اسم حتی برای خودشم آشنا نیست بلکه صرفاً اسمیه که دیگری بهش نسبت داده، دیگری کیه؟ تنها هم صحبت پیرانزی تو خونه:)
پیرانزی معلوم نیست چه مدت تو این خونه هزارتو بوده! اون هیچی از گذشتش یادش نمیاد!! تنها چیزی که خوب یادش میاد و بلده مسیریابی تو این هزارتوئه و البته مسجمه‌هارو هم خیلی خوب به یاد سپرده!
فصل اول و دوم ذهنتون خالی خالیه، نمیدونید چه اتفاقی داره میفته، اصلا اینجا کجاست، پیرانزی کیه، دیگری کیه؟
از فصل سوم کم کم یه چیزایی دستگیرتون میشه و اما به فصل ششم که میرسید: بوووم! حقیقت یهو براتون آشکار میشه
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.