یادداشت ریحانه ملاحسین
1401/2/12
صفحه لپتاپ را باز میکنم، وارد سایت طاقچه میشوم و خواندن «تنها گریه کن» را آغاز میکنم. چند صفحه ای مقدمه دارد که نمیتوانم از آنها بگذرم. با خودم کیفیت کتاب را وقتی مقدمه ای انقدر شیرین دارد تصور میکنم و بعد، به خط ابتدایی داستان میرسم. شاید نیاز داریم بیشتر درباره ی زنان ایرانی مجاهد و کارهایی که کرده اند بدانیم. «تنها گریه کن» از «اشرف السادات منتظری» میگوید. مبارزات انقلابی او در دو شهر قم و تهران را به اجرا در می آورد و نقش پررنگ او را در پیروزی انقلاب به خواننده هایش نشان میدهد… آنقدر زیاد و به طور گسترده، توصیفات با کلمات رویایی یا تشبیه صحنه ها به چیز دیگری در طول داستان به چشمم نیامد. همانطور که میدانید خیلی از افراد این تشبیه ها و عبارات غیرعادی را توصیف خوب میدانند. در همچین وضعیتی، با خواندن «تنها گریه کن»، نظرتان میتواند کاملا تغییر کند. بدون حرکات عجیب قلم و فقط و فقط با توصیف درست، ساده و البته قابل تصور، بهترین حالت توصیف مکانها رخ داده است. شخصیت پردازی هم به خوبی و کیفیت توصیف ها انجام شده است. میتوانید از بابت لحظه ی بستن کتاب مطمئن باشید که بعد از آن چند فرد جدید به زندگیتان اضافه شده اند. نظر شخصیام بر این است که هرگاه توصیف و شخصیت پردازی به درستی شکل بگیرند، دیالوگها نیز جایگاه مناسبی پیدا میکنند. در چنین حالتی، هم موقعیت ها طبیعی هستند و هویت های کاملی از افراد ساکن داستان در اختیار است که در نتیجه اگر کمی حس نویسندگی هم در این میان باشد، دیالوگها بینقص میشوند و رعایت این موارد کاملا در اثر خانم اسلامی به چشم میآید. و در آخر، بین کتاب هایی از این دسته و دارای چنین ماجراهایی، می توان از «تنها گریه کن» به عنوان یک متفاوت نام برد که توانایی جذب مخاطبان بیشتری را دارد.
(0/1000)
1401/3/27
0