یادداشت یاسمین فلاحتی
1403/10/9
[این کتاب رو نخوندم، اما کتاب شکارچیان ماه از همین نویسنده هنوز وارد گودریدز نشده، پس فعلا اینجا مینویسم، بعدا که اد شد تصحیح میکنم، چون ممکنه یادم بره. . شکارچیان ماه راوی قصه صابر نامی است که در ابتدا به دنبال جسد رفیق شهیدش، یوسف، عازم جبهه و بعد به نحوی نمک گیر خاک جنوب میشود. این قصه، راوی داستان تکامل شخصیت انسانی صابر است. ما به طور همزمان از چند دریچه زمانی با او همراه میشویم و آشفتگی های فکریاش را از درون لمس میکنیم. همین زاویه دید از زمان های مختلف، دید وسیعتر و جامع تری را ممکن میکند. چند فصل ابتدایی داستان به حال و هوای ابتدای جنگ میپردازد. بیان اوضاع جامعه و خط فکری های مختلف و گاها متضاد موجود در فضای آشفته پس از انقلابی که حالا درگیر جنگ شده است. اینجا با پاریز آشنا می شویم. دختری از اعضای مجاهدین خلق، هم سن و سال صابر قصه. و بعد چه؟ من هم نمیدانم! مثل شهابی، پاریز ناگهان ظاهر و بعد ناگهان ناپدید میشود. اگر او را از قصه حذف کنیم، هیچ چیزی را از دست نمیدهیم. بهتر است همینجا به این نکته بپردازیم که از ضعف های اساسی این کتاب، معرفی شخصیتها و بعد نیمه کاره رها کردن آنهاست. بچهی نارسی که شکل نمیگیرد و جلوی چشمانت تلف میشود... صابر جایی در زمان به دام افتاده است، نه با دنیای امروز میتواند تعامل داشته باشد و نه گذشته دستی برای نجاتش دراز میکند. کتاب در گذشته و حال در رفت آمد است. با نزدیک شدن به دنیای درونی و بههم ریخته صابر متوجه این میشویم که او هیج وقت چه پیش از جنگ، با آن دیدگاه متفاوتش به دنیا و چه پس از آن، با زندگی عادی ارتباطی برقرار نکرده و نخواهد کرد. سرعت روایت گاهی چنان زیاد است که باید به دنبال نویسنده بدوید تا جا نمانی و گاهی چنان از سرعت میافتد که زمان و مکان و حتی شخص را گم میکنید. کتاب نثری شاعرانه دارد که با حال و هوای شخصیت اول داستان همخوانی خوبی دارد. اما گاهی نویسنده چنان در نثر شاعرانه خود غرق میشود که اجزای جمله را به شکلی افراطی برهم میزند و سرعت خوانش را به شدت کاهش میدهد. در نهایت کتاب، کتابی عامه پسند نیست و مخاطب با صبر و حوصله و کنجکاوی را میطلبد. کتاب، دروازه دیگری ازرویدادهای زمان جنگ را پیش چشم میگستراند و آن توجه به جغرافیای هورالعظیم و بیان شرایط جنگیدن در آب بود. آبی که هم زندگی بخش است و هم ستاننده آن... به یاد یوسفهایی که سبک بال رفتند و جنگیدند برای خاکی که حتی یک وجباش هم سهم آنها نشد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.