یادداشت ماهنامهی شهر کتاب
1400/9/3
کتابی است جذاب و پر از لحظههای تأثیرگذار؛ یک اتوبیوگرافی خاص، از این منظر که قلم دو شخص پیکرهی آن را ساخته. متن کتاب ترکیبی است از خاطرات آزرم و فرهاد فخرالدینی که وقایع را در دو زمان مختلف و از زبان دو شخص روایت میکند. تنوع شخصیتها و وقایع، در کنار زبان صمیمی کتاب، باعث شده این اثر ملالآور نباشد و خواننده را حسابی مشغول کند. نوشتههای آزرم، همسر فقید فخرالدینی، مربوط به زمان وقوع رخدادهاست که بعدها نوشتههای فخرالدینی نیز لابهلای آن آمده. این افزودهها از خاطرات کودکی فخرالدینی در آذربایجان شروع میشود و در ادامه، آنجا که به دورهی آشنایی او با شاگرد ویولن خود، آزرم، میرسد، با نوشتههای همسرش گره میخورد. این کتاب از لحاظ تاریخی نیز مهم است و رویدادهای مهمی از تاریخ معاصر موسیقی ایران را بازگو میکند. فخرالدینی شاید جزء انگشتشمارانی باشد که خیلیهایی که با دنیای موسیقی به طور جدی آشنا نیستند هم او را میشناسند. سازآرایی خوشصدا، ذوق مصفا، نظم ذهنی، ملودیهایی روان و پالوده و درمجموع سهل و ممتنع بودن کمپوزیسیونش ویژگیهای برجستهی کار او هستند. تاروپود وزین موسیقی فخرالدینی هنوز باصلابت است، موتیفهای ساده اما نافذی که خاستگاهشان را میتوان در سطر سطر شرح بینهایت جست. میتوان به آثاری مثل «بوعلی» و «سربداران» و بسیاری دیگر از ساختههای او اشاره کرد. البته ژانر این آثار و بر قامت یک سریال خوب نشستنشان، در توفیق کار فخرالدینی بیتأثیر نبوده. بههرحال، این ذوق موسیقایی فخرالدینی بوده که هر یک از این فرصتها را غنیمت شمرده تا نام خود را در تاریخ موسیقی ثبت کند. ماهنامهی «شهر کتاب»، سال یکم، شمارهی چهارم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.