یادداشت شخصی به نآم صآینآ 🫤
1403/12/14
بعد از خوندن دو جلد از این مجموعه ی پنج جلدی که هرکدوم درمورد افرادی خارجی بود و اینکه افسوس میخوردند از اینکه مسلمانان این دین رو دارن و قدرش رو نمیدونن با خودم فکر کردم : اگه یه ایرانی به جاش باشه چی میشه؟ و همون وقت بود که این کتاب در دستان من قرار گرفت... کتاب از لحاظ اینکه روی واقعی آمریکا رو به همراه مزایا و معایبش میگفت اطلاعات عمومی خوبی بود و من با اینکه از کشوری مثل آمریکا خوشم نمیاد ولی احساس میکردم خوبه برای قانع کردن افرادی که اون کشور رو از لحاظ زندگی مردمشون برتر میدونن به کار ببرمش. قسمت راحله کوتاه بود چون داستان درمورد آقای عرب بود ولی از قسمت خانم راحله بیشتر لذت بردم هم اینکه خوب خلاصه شده بود و هم اینکه ماجرای جذاب تری بنظرم داشت. اینقدر تبلیغ کردن و افراد زیادی رو به دین دعوت کردن ولی باز به نظرشون کم بود در صورتی که انقدر آدم هارو از جاهلیت بیرون کشیدن ممکنه فکر کنی خیلی زیاده ولی برای کسی که همه چیزش دین شده نه به نظرش خیلی هم کمه. ممکنه ما معتقد باشیم و دستورات دین رو انجام بدیم ولی اونقدر درونش غرق نشده باشیم . داخل این دو تا جلد و همین جلد همه کارشون به تبلیغ کردن بود و در آخر هم میرفتن کربلا . بحث برج های دوقلو هم در همه شون مشترک بود. این کتابها به من نشون دادن که افرادی که از این دین دور بودن و داراش بودن ولی اهمیتی بهش نداشتن وقتی دوباره بهش میرسن نمیتونن ازش دل بکنن . گاهی اوقات احساس میکردم خود آقای عرب جلوم زانو زده و اصرار میکنه ، خواهش میکنه . گاهی توی کتاب لحنش اینجوری بود. شاید اگر ماهم بعد مدت ها سراغ خوندن تاریخ دینمون میرفتیم همینطور وابسته ش میشدیم. تنها چیزی که باعث شد من اخرای کتاب ناراحت بشم حرفی بود که درمورد کرد ها زده بود ، درصورتی که نمیدونستن بیشتر کرد های کردستانن که سنی هستن و کرمانشاهی ها بیشتر شیعه و اینکه اصلا نباید فرقی بین این قومیت ها گذاشت . یکم طول کشید تا این کتابو تموم کنم و روزی شاید فقط یک فصل میخوندم. در ار صورت بعضی از جاهاش جالب شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.