یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/8/21
3.6
43
داستان کتاب حکایت جالبی دارد. مردی پیش ویل دورانت میآید و میگوید قصد خودکشی دارد. آقای دورانت به لطایف الحیلی او را از تصمیمش منصرف میکند. اما انگار مسألۀ آن مرد پسِ ذهنش مانده بود. به صد نفر از چهرههای مهم نامه مینویسد و از آنها میخواهد نظرشان را دربارۀ ارزش و معنای زندگی بنویسند. بنویسند که چه چیزی تسلیبخشِ آنهاست، زندگی چه معنایی برایشان دارد، در این میان دین چه کارکردی برایشان دارد، چه چیزی آنها را از نومیدی باز میدارد، خوشیهایشان و گنجهایشان چیست و در کجاست. دورانت در نامهها مینویسد که در جوابها هم جنبۀ تئوریک لحاظ شود و هم به جنبههای عینی و ملموسی هم اشاره شود که پاسخدهندگان نامهها در زندگیشان به کار بردهاند، میبرند و یا آن را کارآمد میدانند. بنابراین «دربارۀ معنای زندگی» کشکولی است که احتمالاً از خواندنِ آن لذت میبرید. نکتۀ جالب دیگرِ کتاب کسانی است که نامه برای آنها فرستاده شده، از شخصیتهای مشهور سیاسی و مذهبی گرفته تا ورزشکاران، پزشکان، و حتی شکاکانی مانند برتراند راسل. حالت کشکولیِ کتاب و پاسخها ما را به این نتیجه میرساند که مسألۀ معنای زندگی امری نامنعطف یا واحد نیست، بلکه معنای زندگی شناور است، به تعبیر خود او «معنای هر چیزی باید در ربط و نسبت آن چیز با کلی که آن چیزی جزئی از آن است فهمید». میتوان گفت هنر و کارِ این کتاب فراهم آوردن چشماندازهای مختلف است، گویی در فروشگاهی قدم میزنی و به دنبال چشمگیرترین کالا هستی. با این حال اگر به دنبال آموزههای فلسفی و راهکارهایی متفاوت از منبرهای دیگران برای معنای زندگی هستید این کتاب شاید چندان به کارتان نیاید. این را از آن رو میگویم چون بهوفور کسانی را دیدهام از صحبتها و حرفهای دیگران، که گاهی حالت حکیمانه و از بالا دارد، چندان خوششان نمیآید. گاهی هم کسانی هستند که از تشتت گفتارها استقبال نمیکنند. با این حال تورق این کتاب خالی از لطف نیست. اما برای دو دستهای که نمیتوانند با چنین کتابهایی کنار بیایند یک پیشنهاد ویژه دارم که امیدوارم به زودی دربارهاش بنویسم: درد جاودانگی، نوشتۀ اونامونو.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.