یادداشت فاطمه محبی
1404/3/31
مثل عسل، شیرین. بهشدت دوستش داشتم و با آن ارتباط برقرار کردم. ماجرا در قصر هارون الرشید -لعنت الله علیه- اتفاق میافتد، و حول محور زبیده بنت جعفر همسر هارون است، که طبق استناد کتاب به روایت امام صادق علیه السلام، او و شش زن دیگر از بانوان رجعتکننده در زمان ظهورند. کتاب هم پیرامون زندگی زبیده است و او را معرفی میکند، هم در گفت و گوی زبیده با حبابه والبیه -که پیرزنی است دویست و اندی ساله و محضر هشت امام معصوم (ع) را درک میکند.-، داستان ام خالد، ام ایمن، قنواء، سمیه و صیانه ماشطه روایت میشود؛ یعنی در کتاب روایتی از زندگی هفت بانوی رجعتکننده را میخوانیم؛ در کنار شناخت بهتر هارون و فضای آن روزها. و آنچه به روی این محتوای ارزشمند رنگ میپاشد، قلم و توصیفات جذاب، گیرا و دلنشین نویسنده و به واقع، هنرمندی او در نوشتن و توصیف کردن و داستانپردازی است؛ حقیقتا لذت بردم. پن: روایت، روایت تاریخ است؛ و قرار است داستانی هم نوشته شود، این ظرافت ماجرا و سختیاش را بيشتر میکند؛ یک نکته وارد به کتاب این است که از منابع تاریخی مورد استفادهاش نگفته، قطعا کلیات داستانها الهام گرفته از واقعیات یا حداقل از نقلهای مشهور یا نسبتا مشهور است؛ منتها ظرافتهای داستانپردازی احتمالا ایجاب میکند جایی ذهن نویسنده فعالیت کند، نکتهای نیست. اما فارغ از این، از منابع تاریخی استفاده شده سخنی آورده نشده؛ در خصوص اصل اینکه این بانوان چند نفر هستند و حدیث امام صادق علیه السلام هم تا جایی که دیدهام اختلاف وجود دارد، یا مثلا داستان جعفر و عباسه را من به این نحو که کتاب گفته بود، ندیده بودم. علی ای حال به زعم من بهتر است اینطور نگاه کنیم نباید در کتاب به دنبال روایات تاریخی دقیق و دست اول بود، همین داستان برگرفته از واقعیتها آنقدر شیرین و شیواست که تأثير خودش را بگذارد؛ هرچند بهتر بود انتهای کتاب ذکری هم از منابع میشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.