یادداشت فائزه(:

        
~همه صدایم می‌کنند سکینه... اما نام من چه اهمیت دارد وقتی نام عمویم عباس است؟~

این داستان روایتی از واقعه‌ی کربلا و کاروان اسرا‌ست.
داستان از زبان نجوی(شخصیتی تخیلی) که از کوفه به همراه اسرا به شام،، کربلا و مدینه می‌ره، روایت می‌شه.
در میانه‌ی داستان در رابطه با ازدواج امام حسین با همسرانشون و همچنین راجع به حضرت ام‌البنین، و ام‌سلمه موضوعاتی بیان می‌شه...

در کل در این کتاب بیشتر به زنان واقعه‌ی عاشورا/مرتبط با عاشورا پرداخته می‌شه

با قسمت‌های از کتاب گریه کردم و حسرت خوردم...

نقطه ضعف داستان عدم حضور حضرت رقیه بود
هیچ اسمی از ایشون آورده نشد و این عجیب بود.
و نقد دیگه‌ای که می‌شه به این کتاب کرد اینه که من یک سری قسمت‌های کتاب نمی‌فهمیدم که آیا اینجا تخیل نویسنده‌ست یا روایتی مستند از تاریخ.
مشکلی که اکثر رمان‌های تاریخی دارن و می‌شه این مشکل رو با نوشتن منبع در پی‌نوشت صفحات رفع کرد.

چهاردهمین #کتاب۱۴۰۴