یادداشت سهیل خرسند
1401/9/13
باراباس از دریا پیش ما آمد. گفتار اندر مقایسهی قلم خانم آلنده با قلم گابو تاریخ به شکل اجتنبابناپذیری تکرار میشود. این پندی بود که پس از خواندن شاهکار «صدسال تنهایی» اثر گابوی عزیزم دریافت کردم و حال بار دیگر این پند را مرور کردم. خانه ارواح در ساختار بسیار شبیه و نزدیک به «صدسال تنهایی» است اما تفاوتهای بنیادینی نیز با آن دارد. قلم خانم آلنده بر خلاف قلم گابو از آن لطافت، شیرینی و ظرافتِ طنز مختص مردمان آمریکای لاتین بیبهره بود و با اینکه کتابش را به سبک رئالیسم جادویی که سبک مورد علاقهی من است نوشته از المانهای خیلی کم و محدودی برای این سبک استفاده کرده است. درست است که به هیچوجه نمی توانم خانم آلنده را صاحب سبک در رئالیسم جادویی بنامم اما حقیقتا از پس کار به خوبی برآمد. گفتار اندر داستان کتاب در این کتاب داستان سه نسل از خانوادهی دلهواله را خواهیم خواند، داستان با زندگی «سورو دلهواله» و «نیوآ» آغاز میگردد، با «استبان تروئیبا» و «کلارا» ادامه مییابد و با «میگوئل» و «بلانکا» به پایان میرسد. خانه ارواح رمانیست روان و شیرین اما تنها یک رمان سادهی عاشقانه نیست، داستان یک زندگیست. زندگی به معنی تقابلهای: مرگ و زندگی، رفاه و فقر، اشک و لبخند، حسرت و بهم رسیدن و نهایتا شکست و پیروزی. خانم آلنده به خوبی سیاست را وارد رمانش کرده و در قالب یک داستان خواندنی حرفهای خود را زده و پندهای زیادی برای ما بجا گذاشته و خواننده باید بداند که اصولا برای چه آرمانی میجنگد؟ اگر آرمانی وجود نداشته باشد، اگر مردم ندانند که چه میخواهند میشود سرگذشت «استبان تروئیبا» در این رمان و سرگذشت شخصیتهای کتاب «فریدون سه پسر داشت» اثر عباس آقای معروفی. به هیچوجه به داستان کتاب ورود نمیکنم چون داستان سرراستی دارد و گفتن از داستان به هرشکل منجر به اسپویل میگردد. گفتار اندر ستایش مترجم کتاب از ترجمهی روان و خوبی برخوردارد است و به همین جهت از این تریبون لازم دانستم بابت این ترجمه تشکری از مترجم خوب کتاب آقای «حشمتالله کامرانی» کرده باشم و برای روحشان آرزوی شادی و آرامش میکنم. نقلقول نامه «اگر همهی ما مساوی خلق میشدیم خیلی عالی بود، ولی واقعیت این است که اینطور نشده.» «نمیتوان کسی را پیدا کرد که خودش نمیخواهد پیدا شود.» «قدرت در اتحاد است. اگر مرغها میتوانند روباه را مغلوب کنند، پس آدمها چطور؟» «وقتی که میمیریم، مثل وقتی که به دنیا میآییم، از ناشناخته میترسیم اما این ترس در درون ماست و ربطی به واقعیت ندارد.» «تاریخ این را ثابت کرده که تغییرات بنیادی هرگز به دلخواه و بدون خشونت صورت نمیگیرد.» «فقط کودتای نظامی میتواند جلوی مارکسیسم را بگیرد، زیرا کسانیکه سالها چشم انتظار قدرت بودهاند، به خاطر کمبود مرغ از آن دست نمیکشند.» «چیزی که مردم احتیاج دارند نان، سرگرمی و چیزی است که آن را بپرستند.» «بدترین چیز ترسیدن از ترس است.» کارنامه تنها یک ستاره از این کتاب کسر میکنم، فقط و فقط به این دلیل که اگر به این کتاب پنج ستاره بدهم ظلمیست آشکار در حق گابوی عزیزم و شاهکارش یعنی «صدسال تنهایی»، اما چهار ستاره برای این رمان دوستداشتنی منظور میکنم، هم به لیست کتابهای مورد علاقهام اضافه میکنمش و هم خواندن آن را به تمام دوستانم پیشنهاد میکنم. بیست و یکم شهریورماه یکهزار و چهارصد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.