یادداشت دختر پیپ و راوی
1402/12/10
خلاصه کتاب: سالها پیش ریچل عاشق هنری میشود. او یک روز پیش از رفتن از آن شهر، نامهای عاشقانه لای کتاب موردعلاقهی هنری در کتابفروشی خانوادگی او میگذارد؛ ریچل صبر میکند تا هنری به دنبال او بیاید اما این اتفاق نمیافتد. اکنون ریچل به آن شهر و کتابفروشی بازگشته تا در کنار هنری کار کند که ترجیح میداد هرگز دیگر او را نبیند؛ اما بعد از آن اتفاقات ناگوار او به کمی حواس پرتی نیاز دارد. نظر شخصی: وقتی این کتاب رو خوندم میدونستم قراره با یه عاشقانه تینیجری روبهرو بشم اما وقتی که داشت تموم میشد فهمیدم که چقدر عاشق کتاب شدم و میپرستمش؛ من با ریچل کتابهای کتابفروشی رو رده بندی و مرتب کردم، با هنری کتاب خوندم، نامه نوشتم و لابهلابهلای صفحات کتاب گذاشتم و دور واژههایی که دوست داشتم خط کشیدم. توی باغچه مطالعه کتاب خوندم، به قهوه فروشی پشت کتابفروشی رفتم. درسته من با این کتاب زندگی کردم. فصلهای کتاب هم در مورد ریچل و هم در مورد هنری هستند، بعضی از بخشهای کتاب هم نامههایی هستند که لابهلای کتابهای کتابفروشی گذاشته شدند. این کتاب پر از آرامشه و هیجان خاصی نداره اما کنار اومدن با درد از دست دادن کسایی که برامون ارزش بسیاری دارند و یه شروع دوباره رو بهمون یاد میده. یه عاشقانه ملایم که برای خوندن توی فصل پاییز مناسبه و در نهایت این کتاب رو به کسایی که عاشق کتابهایی در مورد کتابفروشی هستند پیشنهاد میکنم. کتابی که در مورد کتابهاست، در مورد کتابفروشیها، در مورد نامههای عاشقانه و در مورد عشقی فراموش شده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.