یادداشت محمد رئوف سیبویه

        بچه که بودم یکی از دوستان از خارج کشور برایم شکلاتی بسیار خوشمزه سوغات آورد. انقدر طعمش را دوست داشتم که هر روز حریصانه یک تکه کوچک از آن را میبریدم و به آرامی میخوردم!
رمان شوهر آهو خانم را دقیقا مثل شکلات دوست داشتنی کودکی ام خواندم. آرام آرام و با لذت. 
برخلاف نظر خیلی از خوانندگان،معتقدم حتی یک جمله هم در این کتاب زیادی نیست. شخصیت ها به خوبی پردازش شده اند. نه فقط از لحاظ ظاهری بلکه از لحاظ فکری و روانی! و انقدر این کار هنرمندانه انجام شده که در طول این یکماه خوانش کتاب،انگار من هم یکی از اتاق های خانه قدیمی و باصفای سید میران را کرایه کرده ام و هر روز کنار پنجره اتاق رو به حیاط بزرگ و باصفای خانه با یک استکان چای قند پهلو در دست نظاره گر اتفاقات و کشمکش های بین دو هَوو هستم. جایی به حال خوش سید میران و هنر و رندی اش در کنترل زندگی و امور و مدیریت زنان غبطه خوردم و  دقیقا چند صفحه بعد از عمق دل از او متنفر شدم.گاهی به اتفاقات داستان و شیطنت های زن های قصه خندیدم و گاهی برای مظلومیتشان اشک ریختم! و این همه ناشی از هنر نویسندگی علی محمد افغانی بود.
کتاب فقط یک داستان نیست بلکه دائره المعارفی از اصطلاحات و ضرب المثل ها و لطایف شیرین ایرانیست و به خوبی فضای فکری و فرهنگی و سیاسی عصر رضاخان را ترسیم کرده. تقابل سنت و مدرنیته درونمایه اصلی این داستان است و همزمانی دو دلی و کشمکش های روحی سید میران بین آهو(زن سنتی) و هما(زن مدرن) با وقایع فرهنگی سیاسی آن زمان در گذار جامعه سنتی ایران به مدرنیته و تجددگرایی، بسیار هنرمندانه توسط نویسنده انجام شده.
"جمعه چهارده آبان هزار و چهارصد" شوهر آهو خانم شیرین ترین ، فنی ترین و قوی ترین داستان بلند ایرانیست که تا به امروز خوانده ام!
      
39

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.