یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی
1400/9/23
4.6
146
یکی از ژانرهای سینمایی که از ابتدا تا اکنون طرفداران زیادی داشته ژانر فیلم¬های تاریخی است. جادوی سینما باعث شد تا مخاطب با جلوه¬های نادیده¬ای از تاریخ مواجه شده و به وسیله پرده جادویی به اعصار گذشته سفر کند. اما چرا برای معرفی یک کتاب تاریخی از تصویر و سینما شروع کردیم؟ چون کتاب «پس از بیست سال» یک کتاب کاملاً تصویری است. تا اندازه¬ای که هنگام خواندن کتاب گویا در حال خواندن فیلم-نامه¬ای هستیم که توضیحات مربوط به حرکات دوربین و توضیحات صحنه¬ از آن حذف شده. صحنه¬پردازی، حرکت و پویایی در داستان و داشتن جلوه تصویری از نقاط قوت یک اثر به شمار می¬روند که سلمان کدیور در اولین رمان خود به خوبی از عهده آن و ترفندهای آن برآمده است. پیش از این اشاره کردیم که داستان درباره جنگ صفین است. اما در واقع تنها بخشی از این کتاب به جنگ صفین پرداخته. نویسنده برای رسیدن به جنگ صفین بیش از چهارصد صفحه داستان¬پردازی کرده و زمینه را برای ورود به سرزمین صفین آماده کرده است. شخصیت اصلی داستان جوانی است به نام سلیم¬بن¬هشام که فرزند یکی از بزرگان و فرماندهان سپاه معاویه است. او به درخواست پدر لباس رزم می¬پوشد و با پیوستن به سپاه شام در جنگ با رومیان، پیروزی¬¬های بزرگی به دست می¬آورد. در ابتدا به نظر می¬رسد که قرار است ما داستان را از منظر نگاه سلیم نظاره کنیم. اما سلمان کدیور برای روایت این داستان، زاویه دید دانای کل را انتخاب کرده است. یکی از ویژگی¬های این زاویه دید این است که به همه جا سرک کشیده و تمام ناگفته¬ها را روایت می¬کند. همین سرک کشیدن¬ها از سویی باعث اطناب در داستان¬گویی می¬شود و از سویی دیگر تعلیق کار را کمرنگ می¬کند. به علاوه اینکه حس همذات¬پنداری نیز در این زاویه دید به کمترین حد خود می¬رسد.
(0/1000)
1400/10/2
0