یادداشت سارا مستغاثی
1400/11/4
4.5
7
معمولا وقتی دارم خاطرات شهدا را می خوانم، به دنبال یک سری نکات خاص در زندگیشان هستم...مثلا یک انتخاب، یک سخن یا...چیزی که شهادت را نصیبشان کرده است. در این کتاب هم که صد خاطره ی کوتاه از شهید احمدی روشن بود، دنبال همین جرقه ها بودم...به خصوص که این شهید با شهدای دیگری که دربارشان خواندم تفاوت بزرگی دارد...درباره ی این شهید دیگر بحث جنگ نیست...بحث دانشگاه و درس و صنعت و تحریم است... جمله ای از کتاب را خیلی دوست داشتم: "آدم ها مهم بودند برایش..." احتمالا این یکی از جرقه های کوچک زندگی شهید احمدی روشن است ولی من خیلی دوستش داشتم... "رفته بودیم سخنرانی حاج آقا خوشوقت. بعد از سخنرانی دور حاج آقا جمع شدیم. مصطفی پرسید: حاج آقا، ظهور نزدیکه؟ حاج آقا گفت: تا شما توی نطنز چه کار کنید..." در روزگار ما شهید شدن هنر می خواهد...
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.