یادداشت گل یاس دربار 🌱
1404/2/10
تمام تصوری که از آشیل داشتم یک مرد دیوونه بود که هکتور رو کشت و دور تروا گردوند و تروا رو فتح کرد. هیچوقت به این فکر نکردم که...چرا آشیل دیوونه شد؟ تمام تصوری که از پاتروکلوس داشتم.... راستش اصلا تصوری نداشتم. نمی دونستم پاتروکلوس کیه چیه یا اصلا چیکاره است. اما این داستان تصوراتم رو بهم زد و بهشون عشق اضافه کرد. غمگین بود ولی لذت بردم. عشق بین آشیل و پاتروکلوس چیزی فراتر از عشق بود. یک چیز جاودانه. چیزی که خیلی ها دنبالشن ولی پیداش نمی کنن. کسی که از آشیل یک خدا ساخت پاتروکلوس بود. چون بهش عشق ورزید. عشق ورزید و خاطراتش رو عاشقانه مرور کرد. و این چیزیه که قدرتمنده. تنها چیزی که بهش نیاز داریم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.