یادداشت مسعود بربر
1400/12/1
3.0
1
کتاب جایی میان داستان مدرن و داستان ژانر وحشت قرار میگیرد. گاه پیچیدگیهای شیوه روایت مدرن را دارد و گاه سادگی و سرراستی ژانر وحشت را. هر چه کتاب پیشتر میرود داستانها به سمت ژانر وحشت سوق پیدا میکند و هر چه در ابتدای کتابیم سمت و سوی داستان کوتاه مدرن بر آن چیرهتر است. صادقانه بگویم داستانها از منظر داستان کوتاه مدرن حرف خاصی برای گفتن نداشت و به همین دلیل هم دست کم من داستانهایی که سویه ژانر وحشتش سنگینی میکرد را بسیار بیشتر دوست داشتم از آنها که صرفا چیزی شبیه جریان غالب این روزهای داستان کوتاه ماست. فضاسازی سنگین برخی داستانها ستودنی است و البته بسیاری داستانها هم برای فضاسازی تکیه کرده بر توصیف صحنههایی از خشونت عریان و گاه تکاندهنده و البته وقتی تکاندهندهتر میشود که بدانی یا به یاد بیاوری که بسیاری از ایدههای شگفتانگیز و گاه بسیار خشن کتاب عینا از واقعیت نقل شده است: دختر و پسری که گوش آدمیای را بریده و بطریِ حاوی گوشها در دست، در ماشینشان نشسته و ساندویچ میخورند. قطعا روایتها و خردهروایتهایی از کتاب هم اسیر ممیزی مانده و به انتشار نرسیده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.