یادداشت مهدی لطف‌آبادی

        سه گانه سرگردانی که دو کتابش چاپ شد و کتاب سوم مثل عنوانش دچار سرگردانی شد و ده ساله که هیچ خبری ازش در دست نیست. قبلا توی ریویویی که برای سووشون نوشتم گفتم به سیمین دانشور تعصب دارم و با تعصب امتیاز می‌دم و به این کتاب هم با تعصب نمره‌ی سه رو دادم. 
شاید باورنکردنی باشه که نویسنده‌ی سووشون این کتاب رو نوشته. به نظر من هر داستانی با هر لایه‌ها و سطوح زیرینی که داره باید در سطح اول چیزی برای گفتن داشته باشه اما توی داستان ساربان سرگردان خیلی جاها سطح اول داستان فدای سطوح زیرین می‌شد. مثلاً فرار فرخنده از زندان و رها شدن مراد و هستی تو جزیره سرگردانی و ایضاً فرار اونها خیلی تصادفی رخ می‌ده و دنیا دست به دست هم می‌ده تا نقشه‌های ضعیف و حماسی احمد گنجور به ثمر بشینه. 
نکته دیگه‌ای توجه من رو جلب کرد فضای داستان بود. داستان با روایت سلیم شروع می‌شه به هستی می‌رسه و در این بین یک فصل هم به شخصیت مرکزی مراد می‌رسه (هر چند راوی سوم شخص می‌مونه)... اولین انتظاری که از یک کتاب دنباله‌دار می‌شه داشت اینه که فضا و زبان کتاب قبلی رو دنبال کنه اما ساربان سرگردانی نمی‌تونه دنباله‌روی جزیره سرگردانی باشه. شخصیت‌پردازی‌ها هر چقدر که تو کتاب جزیره سرگردانی شده باقی می‌مونه و تو این کتاب کمتر سراغ این مبحث می‌ره. خیلی از تیکه کلام‌ها بین تمام شخصیت‌های رمان یکسانه... مثلاً از زبان مراد و سیمین و... توی تعاریفشون از دیده‌هاشون لفظ «بشنو از...» خوانده می‌شه. دیالوگ‌ها خیلی شعاری و ایدئولوژیک می‌شه. بعضی صحنه‌ها به شدت باورنکردنی و حماسی می‌شه (مثل صحنه دستگیری هستی). هر چند نواقص رمان هر چقدر که به فصل‌های پایانی نزدیک می‌شه بیشتر برطرف می‌شه اما این رمان نتونست حتی مثل جزیره سرگردانی من رو ارضا کنه چه برسه به سووشون.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.