یادداشت فاطمه فلاحیان

        رفته بود اما خانه پر از او بود.به هرجا نگاه میکردم،می دیدمش و صدایش رو میشنیدم که میگفت:(( سالار شدی برای این روزها.))
گفته بود دو سه روزه برمیگردم اما حالا برای او و من،همه پرده ها کنار رفته و میدانستم که سال هاست منتظر رسیدن همین دو سه روز بوده است.از همان روز که میگفت:(( همه کار من به زینبِ حسین(ع) گره خورد تا من امتحانی حسینی بدهم و تو امتحانی زینبی.))
🌷🌷🌷🌷🌷
 خداحافظ سالار خاطرات  بانو پروانه چراغ نوروزی همسر شهید حسین همدانی و روایتی متفاوت از رشادت ها و بزرگی های پاسدار که کتابی بسیار متفاوت و زیبا و جذاب پیشنهاد میکنم حتما بخونین...
      

17

(0/1000)

نظرات

این کتاب چه تفاوت هایی با سایر کتب شهدا داره؟

0

تفاوتش چیه با بقیه کتب شهدا؟

0