یادداشت مهدی منزوی
1403/7/20
طرف کچل بود اسمش رو میذاشتن زلفلی! حکایت ماست و فامیلیمون :) این کتاب رو خوندم بخاطر اینکه فامیلیم روش بود، البته انقدر کشش داشت که زمین نذارمش و سه ساعته تموم شه. آخرش یادم افتاد که فیلمش رو هم سالها قبل دیده بودم. The perks of being a wallflower. موضوعش درباره یک پسر اول دبیرستانیه که تابستون رو تحت روان درمانی بوده، چون بهترین دوستش خودکشی کرده و دچار PTSD شده ( تیکه کلام یکتا ناصر در نیسان آبی). این پسر که اسمش چارلیه نمیتونه با همکلاسیهاش ارتباط برقرار کنه و با چندتا سال بالایی دوست میشه و ادامه ماجرا. کل داستان طی نامه های روزانه چارلی به یک شخصیت خیالی روایت میشه. کتاب جذابیه ولی شاید مناسب رده سنی کوچک تر از من باشه:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.