یادداشت سیده زهرا ارجائی

کرمی که هیولا شد
        
داستانی تخیلی از پسرکی که کیفش را تمیز ‌نمی‌کرد و بالاخره یک روز، یک کرم داخل آن پیدا می‌کند. کرم عجیبی که زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد.
مجید اسم کرمش را که روز به روز بزرگ‌تر می‌شد و مثل یک حیوان خانگی، رام و اهلی بود، دیمبا می‌گذارد. دوستان و آشنایان و روزنامه‌ها همه برای دیدن این کرم می‌آیند و خانواده مجید می‌توانند از این طریق منبع درآمد خوبی داشته‌باشند؛ اما این کرم که روز به روز بزرگ‌تر می‌شود، بالاخره ممکن است مایه‌ی دردسر شود...

نویسنده تذکر معمول مادری به فرزندش را در این داستان محقق کرده؛ اگر کیف مدرسه‌ات را تمیز نکنی، کرم می‌زند و این کرم ممکن است بزرگ شود و تبدیل به هیولای بزرگی شود! اما با این تفاوت که این هیولا هم دوست‌داشتنی بود، هم به خانواده‌ی مجید، کمک می‌کرد! هیولایی که ترسناک نبود!

در مجموع این کتاب را کتاب متوسطی می‌دانم، برای نوجوان ۱۵+ یا ۱۲+ کتاب‌خوانی که به موضوعات تخیلی و کمی ترسناک هم علاقه‌مند هستند.
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.