یادداشت سهیل خرسند

Recitatif
        "یک مادر زیبا روی زمین حتی اگر همیشه شما را تنها بگذارد، بهتر از یک مادر مرده در آسمان است."

گفتار اندر ستایش دوست
پیش از هر حرفی، از شقایق عزیز که مطالعه‌ی این داستانِ شناخته نشده در جامعه‌ی کتاب‌‌خوانِ فارسی‌زبان را به من پیشنهاد داد، صمیمانه تشکر می‌کنم و دستش را از راه دور به گرمی می‌فشارم.

گفتار اندر عنوان داستان
رسیتتیف عنوان تنها داستان کوتاه منتشر شده از رمان‌نویس آفریقایی-امریکایی به نام تونی موریسون است. 
رسیتتیف یا به فارسی «گفت آواز»، همان بخش کلیدی در موسیقی اپرا است که معمولا قبل از هر آریا و یا میان دو آریا اجرا می‌شود . برخلاف آریا که بخش‌های کلمات کشیده ادا می‌شوند و نت‌های زیادی اجرا می شود، در رسیتتیف برای هر کلمه معمولا یک نت به کار می‌رود و به صورت سریع ولی شمرده خوانده می‌شوند... این همان بخشی‌ست که خواننده‌ی اپرا داستان را در قالب آواز روایت می‌کند.
انتخاب هوشمندانه‌ی این عنوان توسط نویسنده تصادفی‌ نیست، زیرا نحوه‌ی روایت داستان کاملا مشابه با نحوه‌ی بیان داستان یک آواز توسط خواننده‌ی اپرا است.

کدام سیاه بود و کدامیک سفید؟!
این اولین سوالی‌ست که قطعا برای هر خواننده‌ای پیش خواهد آمد. شکل روایت داستان من را به یاد قلم عالی‌جناب فاکنر انداخت که در رمان‌هایش کمی زمان می‌برد تا شخصیت‌ها را بشناسیم و گاهی حین خواندن، به خود می‌گوییم صبر کن ببینم... این پسره/دختره سیاه‌پوست بود؟! اما روایت خانم موریسون با روایت‌های آقای فاکنر یک فرق بزرگ هم دارد: در روایت فاکنر، بالاخره می‌فهمیم سیاه است یا خیر اما در روایت خانم موریسون... پاسخ منفی‌ست.
پاسخ منفی‌ست اما این منفی بودن بدین معنی نیست که نویسنده کمر همت به روانی کردن خواننده بسته است، بلکه هدف او درگیر نگه داشتن دائمی ذهن خواننده و تحریک او به قضاوت است.
درست است که ما به طور مستقیم نژاد دو شخصیت اصلی داستان یعنی «روبرتا» و «توایلا» را نخواهیم شناخت اما در بخش‌های مختلف داستان می‌توانیم با مواردی هم‌چون:‌ اختلافات اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی... در موردش گمانه‌زنی کنیم.
روبرتا و توایلا، دو دختربچه هستند که بنا به روایتی که در داستان می‌خوانیم به پرورشگاه سپرده می‌شوند و ارتباط‌ آن‌ها با یکدیگر سرآغاز ماجراهای داستان است.

جمع‌بندی
رسیتتیف برای من یک داستان کوتاه ساده نبود، فکر می‌کنم برای سایر خواننده‌ها هم به سادگی سایر داستان‌های کوتاهی که می‌خوانند نباشد، چون دائما ذهن آن‌ها باید درگیر مقایسه باشد... مقایسه‌ی این‌که کدام تصویر حقیقی‌ست؟ آن چیزی که می‌بینیم حقیقت دارد یا حقیقت خود را پنهان کرده؟!
خب خب، داستان کوتاهه و بهتره من از نویسنده بیشتر حرف نزنم... رسیتتیف داستانی بود که تمام استانداردهای یک داستان کوتاهِ خوب را دارا بود و در مجموع دوستش داشتم. پس... خواندنش را به شما نیز پیشنهاد می‌کنم.

لینک فایل پی‌دی‌اف داستان:
https://t.me/reviewsbysoheil/566

دوم بهمن‌ماه یک‌هزار و چهارصد و یک
      

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.