یادداشت یه سیتونیک از زمین کهن

        این کتابم تموم شد 
بخاطر امتحانا این کتاب رو خوندش رو طول دادم ، و ازش پشیمونم ، چون توش پر بود از اسمای عجیب غریب و من هربار که میخواستم بخونمش باید یه دور عقبو نگاه میکردم تا یادم بیاد که کی به کی و چی به چی بوده 

با این حال ،مثل بقیه کتاب هایی که راجب خدایان باستانی حرف میزنن جذاب بود ، اونقدر که دلم نمیخواد نقدش کنم
ولی باید بگم، باید بگم از یه جایی به بعد نفهمیدن ربط شخصیتای اصلی به هم رو اعصاب بود ، نویسنده این قضیه خیلی کش داد ... وحالا ، بعد ۶۰۰ صفحه احساس میکنم فقط مقدمه رو خوندم ، انگار تازه با یه پیش زمینه داستانی اشنا شدم ‌و داستان اصلی قراره تو جلدای بعد باشه 
با اینحال ،نویسنده خیلی گل کاشته بود تو شخصیت سازی و توصیف و داستان !
برای منی که از صحنه های جنگی خوشش میاد ،نویسنده خیلی خوب کشت و کشتار رو ترسیم کرده بود ، بی رحمانه و با جزئیات ، طوری که بهترین شکل هر صحنه رو میدیدم 
و البته شخصیت سازیش رو هم خیلی دوست داشتم ، ‌گذشته شخصیتا و چیزای دیگه ،  اینکه این بار برخلاف یه کلیشه رایج ، ما فقط یه دختر نداشتیم
بلکه با‌ پسری ضعیف که برای خواهرش هرکاری میکنه  و این اونو به بلادسورن ها می رسونه  و اتفاقات رو به روش با قوی شدنش میشه
یه زن بالغ و قدرتمند با گذشته ای که چیز زیادی ازش معلوم نیست، که دنبال پسرش میگرده
یه دختر اشراف زاده ،که از زندگیش فرارکرده تا خودش رو ثابت کنه و اعتبار به دست بیاره کنه نه به عنوان یه زن اشراف زاده ، بلکه به عنوان یه فرد جنگجو
در نهایت که ارزش خوندن داشت و منتظر جلد دومم


      
34

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.