یادداشت یه سیتونیک از زمین کهن
1404/4/3
این کتابم تموم شد بخاطر امتحانا این کتاب رو خوندش رو طول دادم ، و ازش پشیمونم ، چون توش پر بود از اسمای عجیب غریب و من هربار که میخواستم بخونمش باید یه دور عقبو نگاه میکردم تا یادم بیاد که کی به کی و چی به چی بوده با این حال ،مثل بقیه کتاب هایی که راجب خدایان باستانی حرف میزنن جذاب بود ، اونقدر که دلم نمیخواد نقدش کنم ولی باید بگم، باید بگم از یه جایی به بعد نفهمیدن ربط شخصیتای اصلی به هم رو اعصاب بود ، نویسنده این قضیه خیلی کش داد ... وحالا ، بعد ۶۰۰ صفحه احساس میکنم فقط مقدمه رو خوندم ، انگار تازه با یه پیش زمینه داستانی اشنا شدم و داستان اصلی قراره تو جلدای بعد باشه با اینحال ،نویسنده خیلی گل کاشته بود تو شخصیت سازی و توصیف و داستان ! برای منی که از صحنه های جنگی خوشش میاد ،نویسنده خیلی خوب کشت و کشتار رو ترسیم کرده بود ، بی رحمانه و با جزئیات ، طوری که بهترین شکل هر صحنه رو میدیدم و البته شخصیت سازیش رو هم خیلی دوست داشتم ، گذشته شخصیتا و چیزای دیگه ، اینکه این بار برخلاف یه کلیشه رایج ، ما فقط یه دختر نداشتیم بلکه با پسری ضعیف که برای خواهرش هرکاری میکنه و این اونو به بلادسورن ها می رسونه و اتفاقات رو به روش با قوی شدنش میشه یه زن بالغ و قدرتمند با گذشته ای که چیز زیادی ازش معلوم نیست، که دنبال پسرش میگرده یه دختر اشراف زاده ،که از زندگیش فرارکرده تا خودش رو ثابت کنه و اعتبار به دست بیاره کنه نه به عنوان یه زن اشراف زاده ، بلکه به عنوان یه فرد جنگجو در نهایت که ارزش خوندن داشت و منتظر جلد دومم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.