یادداشت زینب شیبانی

وقتی دلی
یکهو دلم ب
        یکهو دلم برای حال و هوای کتاب و حال دل مصعب تنگ شد و گرفت.
من کتابهایی که در آبادی کوچکمان در در باغش صحرایش و هنگام چوپانی و فراغت میخوانم بیشتر در ذهنم میماند یعنی خاطراتش خاک نمیخورد
 خصوصا اگر پاییز باشد...
همین الان من نیز از پشت صخره ای خیره مانده ام به نماز رسول خاتم ص و علی ع و جعفر و..  و دلم پر میکشد که...
آه من کجا و آن جمع کجا
نگاه من کجا و نگاه مصعب بن عمیر کجا.
در خیالم دارم تمایشایشان میکنم.و آه.
آبان ۰۳
      
25

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.