یادداشت بی نام
1402/12/16
4.0
30
همراه سعد حریری به تهران سفر کردیم. قرار ملاقات با آیتالله خامنهای بود. - این دیدار در آذرماه ۱۳۸۹ انجام شده است - قبل از دیدار قرار شد، جلسهای با سعد حریری به عنوان نخست وزیر داشته باشیم. شش وزیر هم همراه بودیم. جلسه در محل اقامت حریری در کاخ سعدآباد برگزار شد. سعد حریری گفت: باید مساله سلاح حزب_الله را به عنوان مساله اصلی لبنان مطرح کنیم. من سخنی نگفتم، اما همه تأیید کردند. وقتی وارد دفتر آیتالله خامنهای شدیم، ایشان بسیار گرم و صمیمانه سعد حریری را در آغوش گرفت. جوانی و هوشمندیاش را تحسین کرد. از مرحوم رفیق حریری ذکر خیری به میان آورد. از لبنان بسیار تعریف کردند. ناگاه از سعد حریری پرسیدند، آقای نخست وزیر شما رمان «گوژ پشت نتردام» را خواندهاید!؟ خب پیداست که نخوانده بود! سری تکان داد که معلوم نبود خوانده یا نه. آیتالله خامنهای گفت. در این رمان یک زن بسیار زیبایی تصویر شده است. او زیباترین زن پاریس است. طبیعی است که قدرتمندان در صدد دستیابی به این زن هستند. لاتهای پاریس، قداره کشان، بانفوذها. اما همه میدانند که آن زن زیبا، اسمش چی بود!؟ من گفتم ازمیریلدا! آیتالله خامنهای با تمام چشمانش خندید و گفت احسنت! شما وزیر فرهنگ بودید! همه میدانستند که ازمیریلدا یک دشنه ظریف دسته صدف سپید بسیار تیز و کارا به همراه دارد. هر کس به او سوء نظری داشته باشد، ازمیریلدا از استفاده از آن دشنه تردید نمیکند. آقای نخست وزیر! لبنان مثل همان زن زیباست. لبنان عروس خاورمیانه است. خیلیها به کشور شما نظر دارند. اسرائیل خطری است که شما را تهدید میکند. مگر تا خیایانهای بیروت نیامدند؟ مگر مردم را نکشتند؟ ویران نکردند؟ سلاح مقاومت مثل همان دشنه ازمیریلداست. دشمن را نومید میکند و امکان عمل را از او میگیرد. گفتگوها ادامه پیدا کرد. اما سعد حریری کلمهای درباره سلاح حزب الله سخنی نگفت. بعد از جلسه پرسیدم. نگفتی؟ گفت: دیدی جلسه را چگونه اداره کرد و بحث را پیش برد. میشد مطرح کرد؟ #موشک_نقطه_زن
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.