یادداشت سهیل خرسند
1401/9/13
3.5
10
گفتار اندر معرفیِ نویسنده سارا کین در سوم فوریه ۱۹۷۱ در روستایی به نام «کلودون هیچ» در ایالت «اسکس جنوبی» در انگلستان به دنیا آمد و رشد کرد. او از جنجالیترین و مهمترین چهرههای نمایشنامهنویسی معاصر بریتانیاست. از اولین نمایشنامهی او تا آخرینش همواره حادثهای در جهان درامنویسی محسوب شده است. حتی زندگی و مرگش (از تحسینهای بیحد و حصر تا نقدها و نفیهای آتشین) واجد چنین نگاهی بود. آثار این نویسندهی جنجالی به شرح زیر است: تک گویی مضحک - ۱۹۹۱ گرسنه - ۱۹۹۲ آنچه آن زن گفت - ۱۹۹۳ نفرین شده - ۱۹۹۵ عشق فائدرا - ۱۹۹۶ پوست - ۱۹۹۷ پاک شده - ۱۹۹۸ سایکوسیس ۴:۴۸ - ۲۰۰۰ گفتار اندر معرفی نمایشنامه سایکوسیس یا روانپریشی به معنای وضعیتِ غیرطبیعیِ روانیست که در روانپزشکی برای بیان حالتِ «از دست رفتن توانایی تفریقِ واقعیت از خیال» به کار میرود. سایکوز به انواع خاصی از اختلالات روانی اطلاق میشود که در اثر آن، بیمار دچار توهم و هذیان میشود و هر گاه این افراد به اختلالات شخصیتی نیز دچار شوند، بیماریشان جنون یا سایکوز نامیده میشود که شامل دو مشخصه است: هذیان(بیان غیر عمدِ درک نادرست از واقعیات) و توهم(دیدن یا شنیدن غیرعمدِ چیزی که اساسا نبوده و نیست)، دو عاملی که ساختارِ بخش اعظمی از نمایشنامه را به خود اختصاص داده است. ضمنا، کین یک ساعتِ معین را نیز در نمایشنامهي خود حک کرده است: (۴:۴۸ بامداد). ساعتی که به گفتهی اطرافیانش در آن زمان و در هنگام بستریاش در آسایشگاه، او خود را در سالمترین وضع روانی حس میکرد و شروع به نوشتن میکرد، در حالیکه در نظر دیگران، او سلامت روانی خود را در این زمان از دست میداد! این نمایشنامه نخستین بار در سال ۲۰۰۰ پس از مرگِ نویسنده به کارگردانی «جیمز مک دونالد» در سالنِ «آپاسترز جروودِ رویال کورت تیهتر» در شهر لندن به روی صحنه رفت. نقلقول نامه "بخت یار آنهاییست که حقیقت را نمیدانند." "جسم و روح، هرگز نمیتوانند به ازدواجِ هم در آیند." "لعنت به تو ای خدا برای اینکه باعث شدی عاشقِ کسی بشم که وجودِ خارجی نداره." "چرا رگت رو زدی؟ چون لعنتی حسِ محشری داره، چون این لامصب حس معرکهای داره." "هیچ دارویی تو دنیا پیدا نمیشه که بتونه به زندگی معنا بده" "هیچ چیز ابدی نیست مگر خودِ هیچ." کارنامه شوربختانه پیش از این نمایشنامه هیچگونه مطالعهای در زمینهی روانشناسی نداشتم و این نمایشنامه رسما ورود من به دنیای این مبحث بود و قطعا دانش کافی برای نقد یا نوشتنِ نظر در بابِ آن ندارم و ریویوی من به جهتِ معرفی این اثر از خود کتاب گردآوری شده است. اما در مورد خود نمایشنامه که تقریبا نیمهی ابتداییِ این کتاب را شامل میشد من را به شدت تحتِ تاثیر قرار داد به ویژه به دلیل آنکه دو روز قبل را به مطالعهی کتابهای «بیگانه» و «ذوب شده» پرداخته بودم و در ذهنم موجهایی به طولِ موجهای بیقرارِ اقیانوس در جریان بود. من به خاطر خود نمایشنامه نمرهای از آن کسر نمیکنم تا زمانیکه در آینده پس از خواندنِ حداقلِ چند کتاب در مبحث روانشناسی به خواندنِ مجدد این اثر روی بیاورم اما بخاطر ترجمه یک ستاره از آن کسر میکنم. نشر بیدگل نشر پیشگامی در زمینه ترجمهی نمایشنامهها و تراژدیهاست اما کلا نمیدانم چرا در هر کتابی که خواندهام، وقتی متنی از انجیل میآید تمام مترجمهای ایرانی گویی به بیسوادترین انسانهای جهان تبدیل میشوند که از نوشتن هم عاجزند!!! نهایتا امروز بیست و دوم خرداد یکهزار و چهارصد برای این کتاب ۴ستاره منظور میکنم تا ببینیم در خوانش دوم آن در آینده چه ویرایشی در ریویو انجام خواهم داد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.