یادداشت فَرزَند اَرشَد میازاکی

        کتاب شور زندگی مثل آهسته‌ترین و تلخ‌ترین نغمه‌ای‌ست که از دل یک روح تنها و پر از زخم بلند می‌شود. ون‌ گوگ در این کتاب، نه فقط یک هنرمند، که انسانی‌ست که تمام دردهای دنیا را در سکوت خودش جا داده. زندگی‌اش پر بود از تنهایی و شکست، اما دلش هرگز تسلیم نشد.
شاید دردناک‌ترین چیز این باشد که کسی که این همه عشق در دل داشت، آن‌قدر تنها ماند که صدایش را هیچ‌کس نشنید. دنیا گاهی آن‌قدر بی‌رحم است که نمی‌گذارد روشنایی درخشان بماند، و آن‌هایی که بیشترین نور را دارند، تنها‌ترین سایه‌ها را پشت سرشان می‌گذارند. اما شاید همین تنهایی و درد بود که نقاش را به خلق آن تابلوهای جاودانه رساند؛ اثری از دل شکستگی که هنوز هم بعد از سال‌ها، قلب‌ها را می‌شکند و جان‌ها را به تپش می‌اندازد.
زندگی نامه ون گوگ یادمان می‌آورد که گاهی زیباترین روح‌ها، تنها ترینند و دردشان بی‌صدا درونشان می‌سوزد. زندگی شاید پر از زخم باشد، اما در همین زخم‌هاست که شور زندگی را می‌توان پیدا کرد، حتی اگر به اندازه یک شعله کوچک باشد.
      
48

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.