یادداشت

مریم

1403/5/26

درخت به و بیست و دو داستان دیگر
        «بچه‌ها را به عنوان جایزه‌ی ویژه با ماشین به ساحل جاگبرو برده بودند. به نیکلاس اجازه‌ی رفتن نداده بودند؛ مورد غضب قرار گرفته بود. آن روز صبح از خوردن نان و شیر مغذی‌اش سر باز زده بود. بنا را بر این رفتار سبک‌سرانه گذاشته بود که در نان و شیرش قورباغه هست. آدم‌های بزرگتر و داناتر و بهتر به او گفته بودند امکان ندارد در نان و شیر صبحانه‌اش قورباغه باشد و نباید مهمل به هم ببافد؛ با اینهمه نیکلاس به بافتن مهمل‌ترین‌ها ادامه داده و با جزئیات زیاد به توصیف رنگ و طرح قورباغه‌ی مذکور پرداخته بود. بخش مهیج واقعه این بود که در کاسه‌ی نان و شیر نیکلاس واقعاً قورباغه وجود داشت؛ خودش در کاسه‌ی نان و شیرش قورباغه انداخته بود.» ـــ داستان اتاق زیر شیروانی (از کتاب جانوران و ابرجانوران - ۱۹۱۴)

فکر کردم بیام و بنویسم از کدوم داستان بیشتر خوشم اومده و دیدم نمی‌تونم انتخاب کنم.

پس یه گزیده از داستان «اتاق زیرشیروانی» رو می‌ذارم اینجا. به خاطر حس‌های مشترکی که با نیکلاس دارم.

ساقی عزیزم، دوستت دارم تا ابد.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.