یادداشت احمدرضا شهیدی
1401/3/13
صدام، دیکتاتوری از جنس خاورمیانه که یتیم متولد شد و یتیمانه به پای دار رفت. صدام حسین در حال و هوایی متولد شد که در اطرافیانش افکار پانعربیستی و ضدبریتانیایی پررنگ بود. تحت تاثیر کودکی سخت و رقتباری که داشت در بزرگسالی دست به جنایتها و پاکسازیهای عظیمی زد. نظامیان و افسران را به دلیل اینکه در نوجوانی اجازه ورود به دانشکده افسری پیدا نکرد همیشه با نگاه منفی مینگریست. با تاثیر از دایی خودش که او را بزرگ کرده و نوشتهای دارد به نام «سه چیز که خدا نباید میآفرید: یهودیان، ایرانیان و مگس.» هرگز با ایران سرِ سازگاری پیدا نکرد. صدام در دوران زندگی خودش سه کودتا را دید و متوجه شد که چرخه خشونت میلیتاریستی را باید سرکوب کرد؛ در نتیجه تشکیلات امنیتی و پلیسی شدیدی در حلقه نزدیک به خودش ایجاد کرد. صدام همان مجنونیست که پس از هشت سال جنگ با ایران و نابودی رفاه و توسعه عراق دو سال بعد جنگ دیگری را با کشور کویت آغاز کرد و این شروعی بود برای تحریم بینالمللی و به قهقرا بردن عراقی که روزگاری با ملیشدن نفت و ثروت هنگفت به پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژی دست یافته بود. اما برای صدام هر چیزی تنها در تثبیت و تداوم قدرت خودش معنا داشت و نه بیشتر. صدام در روابط خویشاوندی و خانوادگی هم دچار تنش بود و با داشتن پسری به نام عُدَی زندگی آرامی نداشت. صدام آنچنان تفکرات عشیرهای و تعصبانهای داشت که دو داماد خود-که پسرعموهای صدام بودند- را نیز به دلیل فرار به اردن به قتل رساند و دو دخترش را از خود راند. صدام شخصیتی که بر اساس دوران کودکیاش پرورش یافته بود به هیچ شخصی اعتماد نداشت و با تفکرات متوهمانه کاخها و زیرزمینها و پناهگاههای متفاوت ساخت و به گونهای زندگی میکرد که محل سکونت و خوابش غیرمنتظره و نامشخص باشد. دهه پایانی عمر صدام با درگیریهای عمیق بینالمللی همراه است که توضیح آن در اینجا مناسب نیست اما کان کاگلین، نویسنده کتاب با اسناد و مدارک مختلف و نگاه جامع از تاثیرات غربیها برای تولید سلاحهای غیرمتعارف تا درگیریهای دیپلماتیک و نظامی با کشورهای غربی-به ویژه آمریکا- بیان کرده است و جناب آقای اشتری با ترجمهی زیبایشان خواندن آن را لذتبخش کردهاند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.