یادداشت سیده زهرا ارجائی
دیروز
اربابها، روایتی تلخ و انتقادی از جامعهای مکزیک در دوران پساانقلاب است. داستان در یک روستای کوچک میگذرد که با سقوط نظام پیشین، امید به عدالت و آزادی در میان مردم زنده شده است، اما بهزودی روشن میشود که قدرت به دست گروهی جدید از اربابان محلی (کاسیکها) افتاده است. خوزه مانسیو، شخصیت محوری رمان، نماد این نظام فاسد است که با ثروت، حیلهگری و نفوذ بر نهادهای سیاسی و مذهبی، کنترل کامل زندگی روستاییان را در دست میگیرد. وقایع هنگامی اوج میگیرد که دون سیمون، کشاورزی سادهدل، در پی احقاق حق خود به سیستم قضایی روستا پناه میبرد، اما دستگاه عدالتی که خود زیر سلطهی خوزه مانسیو است، نهتنها به داد او نمیرسد، بلکه زمینش را نیز مصادره میکند و او را به بردگی نوینی میکشاند. آزوئلا در این رمان با نگاهی واقعگرایانه و گزنده، هدف خود را افشای دور باطل فساد و قدرت قرار داده است. او نشان میدهد که چگونه انقلاب مکزیک، با وجود شعارهای عدالتخواهانه، نتوانست ساختارهای ستمگرانه را از بین ببرد و تنها جای اربابان قدیم را با چهرههایی جدید پر کرد. نویسنده از خلال شخصیتهایی مانند پانچو (انقلابی سابق که به فساد آلوده میشود) و دنیس (معشوقهی مکار خوزه مانسیو)، به بررسی روانشناسی قدرت و شکست آرمانهای انقلابی میپردازد. پیام اصلی او هشدار نسبت به توهم تغییر است؛ تغییری که در ظاهر ساختارها را دگرگون میکند، اما در عمل، ستم و نابرابری را بازتولید مینماید. این اثر، فراتر از یک روایت تاریخی، بازتابدهندهی تناقضهای ذاتیِ قدرت در هر جامعهی انسانی است. نویسنده با شجاعت، چرخهی فساد و قدرت را در جامعهای پساانقلابی به تصویر میکشد. او نشان میدهد که چگونه انقلابیون با شعارهای عدالتخواهانه به قدرت میرسند، اما خود به بخشی از سیستم ستمگر تبدیل میشوند و این خیانت به آرمانها به خوبی در داستان دیده میشود. اگرچه داستان در بستر انقلاب مکزیک میگذرد، اما مسألهی اصلی آن، تکرار ستم در پوشش تغییر، مسألهای جهانی است و میتواند برای افراد هر جامعهای مفید و قابل تأمل باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.