یادداشت زهرا ظاهری

به قشنگی طاووس
        نشنید کسی بین غزل‌ها سخنم را
آوای ترک خوردن و تنها شدنم را

به قشنگی طاووس تمام شد ولی یاد و خاطرش در ذهن ما زنده میمونه 🥲
داستان عشق چند زوج که روزگارشون گاهی بر وفق مراده و گاهی بر وفق هجرت 🙂

رمان نثر جالبی داره، در عین حال که ادبی نیست و عامیانه میزنه و راحت و روان خونده میشه پر از ضرب المثل و گوشه کنایه‌ست که خیلی زیبا استفاده شده‌ن. و همچنین مدل صحبت کردن شخصیت های داستان که لوطی وار و قدیمی بود خیلی جذابش کرده!

ولی خب به نظرم داستان یه جاهاییش باگ داشت (معادل فارسیش چی میشه من کیلی کیلی کم فارسی بلد😂) و جا داشت که قویتر نوشته بشه.
برای این روزا که حس و حال کتاب خوندن و کلا هیچ کاری نداشتم خیلی خوب بود، خیلی جاها با خوندنش خندیدم و بعضی جاهاشم بغض کردم و موند توی گلوم🥲
داستان جوری بود که راحت تونستم با شخصیت هاش ارتباط بگیرم و همزاد پنداری کنم و گاها بعضی هاشون رو هم سرزنش کنم، درعین حال ک درکشون میکردم!!!.

⚠️ اسپویل ⚠️

مثلا به نظر من عاشق شدن هاشون خیلی الکی و آبدوغ خیاری بوده😁 مخصوصا عشق طاووس به ماهان!توی یک نگاه و این حرفا!
یا مثلا حس و حال ناصر و گلی بهم !

یا مثلا تصادف تیمورخان و محبوبه مثللللل خود سریالای صدا و سیما بود!😑 همینقدر الکی و قابل حدس و پیش بینی! 
کلا از وقتی محبوبه و ملیحه وارد داستان شدن خیلی اتفاقاتش رو میشد حدس زد!

در کل خوب بود،خوشحالم از مطالعه‌ش.😊
      
1

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.