یادداشت آرش محبوب زاده

        حالا که شش کتاب از کاساندرا کلر خوندم، به این یقین رسیدم که قدرت و مهارت کلر به طور خاص در "فانتزی" نیست؛ بلکه در پرداخت "رمانس" در دل ژانر فانتزیه.

خیلی از المان‌های فانتزی که کلر توی داستان‌هاش میاره چیز عجیب یا فوق‌العاده‌ای نیستن. قطعا به امثال سندرسون نمی‌رسه. کاری که کلر انجام میده اینه که از بستر فانتزی، حتی از کلیشه‌های پرتکرارش، استفاده می‌کنه تا انسان‌های متفاوت رو در دل اون بستر قرار بده و به احساسات و روابط اون‌ها بپردازه؛ که خب در نوع خودش کار قشنگیه. هرچند بعضی جاها زیادی به سمت تینیجری شدن یا فمنیستی شدن کج میشه، ولی مخصوصا این سه‌گانه که در لندن ویکتوریایی رخ میده و حس و حال استیم‌پانک گونه‌ای هم داره، بهتر و قشنگ‌تر از ابزارهای فانی تونسته عمق اون روابط و عواطف انسانی رو کند و کاو کنه؛ گرچه شاید در اصل فانتزی بودنش از ابزارهای فانی عقب‌تر باشه.

برای خوندن سه جلد بعدی (۴ و ۵ و ۶) از ابزارهای فانی فعلا عجله‌ای ندارم.
      
8

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.