یادداشت علی شهرستانی
1403/3/3
زندگی، رشته رنجهایی است که مدام شدیدتر میشود و با سرعت پیوسته و فزایندهای به سوی پایانش، که عذابی بینهایت هولناک است میشتابد (از متن کتاب) - مرگ ایوان ایلیچ، داستان سادهای پیرامون «مرگ» و مواجهه با مرگ است. ایوان ایلیچ، یکی از صاحبمنصبان دولتی است که زندگی خوبی برای خودش دست و پا کرده و خرّم زندگی میکند اما به یکباره، بیماری سختی به جانش میافتد و بیشتر متن کتاب، دست و پنجه نرمکردن ایوان ایلیچ با این بیماری و روایت احوالات او در سراشیبی مرگ است. - تولستوی از همان ابتدای کتاب، سراغ «انسان» میرود و در تمام کتاب، به عادت زشتی در تمام انسانها میپردازد که بسیاری از اوقات انکارش میکنند ولی همه آن را دارند: «خودپرستی»! سکانس اول، سکانس مردانی است که خبر درگذشت دوست و همکار دیرینشان را شنیدهاند ولی اولین واکنششان، فکرکردن به تغییر جایگاه و مقامشان در اداره، پس از مرگ آن همکار (ایوان ایلیچ) است. همان ابتدا واقعیتی تلخ در سوگواریها را به مخاطب یادآوری میکند، اینکه همه خوشحال بودند از اینکه مرگ، در خانهی آنها را نزده بود، حتی همسر ایوان ایلیچ، که پشت گریه و زاریهایش، بهدنبال گرفتن جیره و مواجب بیشتر از دولت به بهانه مرگ همسر خویش است. - و اما ایوان ایلیچ، تقریبا همهکاری میکرد. دختربازی، میگساری، رانتبازی و رابطهبازی، اما به قول تولستوی «اینها تمام به شیوهای چنان والا و ظریف و چنان با شایستگی و سنجیدگی صورت میگرفت که نمیشد اسم زشتی بر آنها گذاشت و از مقولهی (شور و شر جوانی) شمرده میشد که به قول فرانسویان باید طی شود. اینها تمام با دستهایی پاکیزه و پیرهنهایی اتوخورده کرده میشد و با جملات فرانسوی بر زبان میآمد و از همه مهمتر در محافل بزرگان صورت میگرفت و در نتیجه بلندپایگان آنها را جایز میدانستند و میپسندیدند». - از میانهی داستان، ورق روی ایلیچ برمیگردد. ایلیچِ بیمارشده، تقلا میکند که از «رنج» فرار کند و خود را عادی نشان دهد. تلاش میکند به طرق مختلف خود را آرام کند و به این فکر نکند که «رنج» او را در بر گرفته. از فکرکردن به «مرگ» میلرزد و تمام زورش را برای فرار میزند. به جایی میرسد که با آن همه دبدبه و کبکبه به خودش تلقین میکند که مرگ او نباید مثل مردم عادی باشد! از یک جا به بعد، داستان پر از کنایههای مرگآگاهانه تولستوی میشود و حتمیّت، قطعیّت و بیرحمی بزرگترین حقیقت زندگانی انسان، یعنی «مرگ» را به رخ خواننده میکشد و چپ و راست، با جملههایش به صورت خواننده سیلی میزند بلکه حقیقت خود را در این عالم بیابد ... #عین_شین
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.