یادداشت fateme.z.yassi
1403/4/20
🌷... دلش نمیخواست زیر بار قرضی برود که از عهدهاش برنمیآید. من هم دوست نداشتم خودش را زیر دِین من بداند؛ این شد که گفتم مهریه را میبخشم. حبیب نگاهم کرد و لبش به خنده باز شد. گفت:" میدونی چیه اشرف سادات؟ من قبل از اینکه بیام خواستگاریت، رفته بودم امام رضا. از آقا یه همسری خواستم که اهل زندگی باشه. تو بالا و پایین باهام بمونه. حتی از آقا خواستم سیده باشه. من هرچی تو زندگی دارم و به دست بیارم، برای خانوادمه. ایشالا وضعم بهتر میشه. ولی خب هرچی باشه، مهریه زن دِینه، به گردنمه. من فقط حرفم این بود زیر بار قرضی نرم که میدونم از عهدهش برنمیام. حالا تو با این حرفات، نشونم دادی همون هدیهی امام رضایی. تا حالا هر چقدر میخواستمت، از امشب صد برابر پیشم عزیز شدی." ... 🥀متنی که خواندید بخشی از کتاب "تنها گریه کن" بود، این کتاب روایت کوتاهی از زندگیِ "اشرف سادات منتظری"، مادرِ "شهید محمد معماریان" میباشد؛ مادری که هیچ گاه در مقابل سختیهای زمانه خودش کمر خم نکرد و همواره انگیزهی خدمت به اسلام و مردم او را سرِ پا نِگه میداشت. 🌹کودکانِ زمان جنگ زود بزرگ میشدند، و خیلی زود راه و هدف خود را پیدا میکردند و تمام جان و مال خود را برای رسیدن به هدف خویش فدا میکردند. شهید محمد معماریان یکی از این کودکان بود، که در سن سیزده سالگی خیاطی ماهر بود و سپس به عشقِ امام حسین(ع)، شهادت در راه خدا و خدمت به وَطن، به جبهه رفت و در شانزده سالگی پَر کشید. 🪻کتاب را دوست داشتم؛ اما به نظر من توصیف مکان ها کامل نبود، خیلی از اتفاقات به صورت کلی گفته شده و به جزئیات پرداخته نشده بود. در مواردی از زبان مادرِ شهید اصطلاحاتی نوشته شده بود که من معنی آنها را واضح متوجه نمیشدم، بهتر بود معنی و مفهوم این اصطلاحات در پاورقی کتاب گفته میشد. و اینکه سِیر اتفاقات سریع بود، به نظرم بهتر بود اگر کمی بیشتر به جزئیات پرداخته و اتفاقات کامل تر بیان شده بود. 💐در نهایت به کسانی که علاقهمند به مطالعه این سبک کتابها هستند، مطالعه این کتاب را پیشنهاد میکنم. 🌾شما این روزها چه کتابی مطالعه میکنید؟ #معرفی_کتاب #تنها_گریه_کن نوشته #اکرم_اسلامی #انتشارات_حماسه_یاران
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.