یادداشت آلاء مقدسی
1404/3/29
تمام مدت توی قفسه های اتاقم در حال خاک خوردن بودی. هیچ علاقه ای به خوندت نداشتم تا اینکه تابستون شد و هیچ کتابی نبود که بخونم که نگاهم به تو یه کتاب نخونده بین اون همه کتاب خونده افتاد. شروع کردم به خوندنت وایییی این کتاب من رو برد تو ی رویای دیگه دلم میخواست که الان تو اون کتابخونه باشم مثل بقیه درحال حل معما باشم . کاشکی همچین کتابخونه ای وجود داشت. کاشکی منم میتونستم همه ی معما هارو حل کنم. چقدر برای کایل و اعضای گروهش خوشحالم که پیروز شدند. خوندن تو باعث شد بیشتر برم سمت کتاب معمایی و از این نترسم که معماهاش سخت باشه. این کتاب خیلی چیز ها به من یاد داد. یاد داد که برای به دست آوردن رویاهام تلاش کنم هیچوقت تسلیم نشم به تلاشم ادامه بدم و..... از همه شما ممنونم که تو این کتاب بودید کلی چیز بهم یاد دادید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.