یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/5/22
خواندن این کتاب با رمانهایی که تاکنون خواندهام تفاوتی جالب داشت: شاید خوابِ صبح اوایل تابستان را که گنجشکها جیکجیککنان برایتان لالایی میگویند و گرمگرمک آفتاب هم پیدایش میشود تجربه کرده باشید. حس خواب و بیداری، احساس اندکی کنتراست نامعمول داشتن در سطور این کتاب داشتم (یا دیدم) این بود که اگر هم حال خوبی نداشتم و کتاب را باز میکردم تا بخوانم اگر میخواستم از کتاب متنفر باشم، نمیشد؛ با اینکه میدانستم این چیزی نیست که تاکنون از نوعِ این لذت برده باشم: «نوع جدیدی بود که از آن لذت بردم» ر توصیفات زیبا (البته با ترجمهای زیبا) خود به خود من را همراه کرد و بهانهای به دستم نداد تا از کم-کششیِ داستان گله کنم. تعابیری که لطیفِ لطیف بود؛ اما غیر از لطافت شاعرانه؛ برای من جنس دیگری داشت (نمیدانم چرا) سید حسین مرکبی عزیز به گمانم نوشته بود این کتاب، کتاب مقدس یا کتاب حدیث است؛ حین خواندن تصدیقش کردم امیرحسین عزیز (و تنبل) هم نوشته بود کازانتزاکیس حکیم است؛ نه، واقعاً حکیم است
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.