یادداشت سهیل خرسند
1401/9/13
خدا پرسید میخوری یا میبری؟؟ گفتم میخورم چه میدانستم لذت ها رو میبرند و حسرت ها رو میخورند!-زندهیاد حسین پناهی زنان زیبا، امارتهای آنچنانی، خیابانهای نورانی، تئاترهای خفن، مجالس عیش و رقص در لندن چنین است و چنان!!! حسرت و عقبماندگیهای دوران قاجار و دیگر هیچ. گفتار اندر معرفی کتاب آسمان لندن زیاده میبارد، کتابیست متشکل از یازده فصل که در هر فصل سفرنامهی یک شخص که در بین سالهای ۱۱۷۸ لغایت ۱۲۸۳شمسی قاجار به لندن سفر نموده و از ماجراهای آن یادداشتی نوشته است، با همان سبک نوشتاری آن دوران توسط آقایان «علیاکبر شیروانی» و «محمدمهدی پرچکوهی» بازنویسی و نهایتا توسط «نشر اطراف» چاپ و منتشر گردیده است. لیست فصول(سفرنامهها) به شرح زیر است: اول: سفر «میرزا صالح» در مهر ۱۱۹۴ دوم: سفر «میرزا فتاح خان» در خرداد ۱۲۱۸ سوم: سفر «حاجیپیرزاده» در تیر ۱۲۶۶ چهارم: دوسفر «ناصرالدین شاه» در سالهای۱۲۵۲ و ۱۲۵۷ پنجم: سفر «رضاقلی میرزا» در خرداد ۱۲۱۶ ششم: سفر «ابوطالب خان» در بهمن ۱۱۷۸ هفتم:سفر «مظفرالدین شاه» در مرداد۱۲۸۲ هشتم: سفر «حاج سیاح» در شهریور ۱۲۸۳ نهم: سفر «اعلیحضرت اقدس همایون» در مرداد ۱۲۶۶ دهم: سفر «ابولحسنخان» در آذر ۱۱۸۸ یازدهم: سفر «صحافباشی» در خرداد ۱۲۷۶ نکات مهم و پررنگ نهفته در کتاب اول، نویسندگان کتاب تمام تلاش خود را خرج حفظ سبک و لحن نوشتار آن دوران نمودهاند و این سبک قلم برای من گاهی شیرین و خواندنی و گاهی هم ملالآور و کسلکننده میشد. دوم، نمیدانم چرا هر چند کتابی که میخوانم یکبار باید بدین نتیجه برسم که «تاریخ به طرز اجتنابناپذیری تکرار میگردد» و در این کتاب متوجه شدم، موضوع فقط به سادگی دیدن ندیدهها برای این یازده شخص نیست بلکه مربوط به حسرتهای آنان است و این حسرتها از آنها به چندنسل پس از آنها که باشیم نیز منتقل گردیده است. سوم، شخصا اهل سفرنامه خوانی نیستم اما خودم عاشق سفرم و وقتی به سفر میروم دوست دارم به جای آنکه تمام وقتم را صرف تماشای ساختمانها، سینما و باغ وحش کنم به دل مردم آن شهر بروم و در کنار آنها به معنی واقعی نفس بکشم و زندگی کنم، چیزی که حتی یکبار در این کتاب ندیدم و نور شهر لندن آنقدر برای چشمان این افراد به مانند خورشید بود که کور شده بودند و چیزی جز آن نمیدیدند. چهارم، در بخشهایی از کتاب اشاراتی به نکاتی میشد، برای مثال به اهل کتاب و فرهنگ بودن مردم لندن در آن دوران و این مهر دیگریست بر اینکه برای مردم حق خود را بستانند و به آزادی حقیقی برسند، نخست باید خود را از جهالت برهانند، کاری که در برههای از تاریخ در ایران داشت به وقوع میپیوست اما به یکباره مردم ایران با کتاب بیگانه شدند و نتیجه آن شده که هماکنون ملت همیشه در صحنهی جامعهی عقیم شدهی ایران در جهل مطلق فرو رفتهاند. کارنامه نخستین سفرنامهای بود که میخواندم و طبق استانداردهای شخصیسازی شدهی خود برای نمره دادن به کتابها نمیتوانم آنرا با کتابی مورد مقایسه قرار دهم اما در کل آنقدر به دلم نچسبید که حتی یک ثانیه به پنجستاره فکر کنم و آنقدر هم بد نبود که به یک و دو ستاره فکر کنم، بدین ترتیب بین سه و چهارستاره مردد بودم که با توجه به نقدهایی که بدان وارد دانستم سه ستاره برایش منظور مینمایم. بیست و پنجم مهرماه یکهزار و چهارصد
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.