یادداشت
1402/9/16
4.2
5
تجربه کردن تجربه جدایی در محیط امن یعنی همین .. کودک خودش رو به جای متیو میذاره و نگران اینه که بابا برنگرده مهدکودک دنبالش .. هرچند به نظر به بابا اعتماد داره ولی فکر میکنه چون ماشین خرابه بابا نه اینکه نخواد بلکه نمیتونه بیاد .. !! خیلی وقتا وقتی بچهها بیتابی میکنن ما هی اطمینان میدیم به اینکه هستیم میایم و .. ولی گاهی تو ذهن اونها مشکل یه جای دیگهست .. گاهی ذهنشون هزارتا شاید میسازه که اون منجر به اضطرابش میشه نه عدم اعتمادش به احساس ما.. نهایتا تو این کتاب، کودک هم با اضطراب کودک همزاد پنداری میکنه (و حتی همون اضطراب رو با همون دوز تجربه میکنه .. ) و هم کلی به راه حلهای پدر میخنده و هم کلی آخرش به اطمینان میرسه .. یه کلید واژه هم دستتون میاد .. همین دیروز من از مهد میرفتم دیدم چشماش نگرانه گفتم زهراسادات مثل بابا لنگ دراز میام .. نگرانیش به خنده تبدیل شد و رفت بین بچهها 😊❤️
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.