یادداشت ماهان خلیلی

        "زن‌کش" هم تموم شد.
«ویلفرد جیمز» صاحب مزرعه ای هشتاد هکتاری در «نبراسکا» شده که چندین نسل در خانواده اش بوده است. همسرش، «آرلت» نیز صاحب زمینی صد هکتاری در کنار مزرعه ی اوست. «آرلت» می خواهد زمینش را بفروشد اما اگر این کار انجام دهد، «ویلفرد» نیز مجبور به فروش مزرعه اش خواهد شد. «جیمز» هر کاری بتواند انجام می دهد تا مزرعه اش را حفظ کند. خیانت، قتل و جنون در رمان «زن کش» دست به دست هم می دهند تا این داستان را به کاوشی نفسگیر درباره ی نیمه ی 
تاریک سرشت انسان تبدیل کنند.» 


من تا به حال کتابی از استیون کینگ نخونده بودم و حالا میدونم چه اشتباه بزرگی کردم. کتاب از شروع تا پایان، طوری با نثر دقیقش شمارو مجاب به خوندن میکنه که تا زمانی که کتاب رو تموم نکنید نمیتونید دست از خوندنش بکشید.
 البته باید به این نکته توجه داشت که همه‌چیز با جزئیات کامل توی کتاب به تصویر کشیده شده، به خصوص صحنه قتل "آرلت" و بقیه‌ی ماجرا که ممکنه شمارو دل‌زده کنه.
در کل بخوام بگم، اولین کتابی که از کینگ خوندم محشر بود؛ داستانی کم‌نظیر که با نثری دقیق و با جزئیات روایت میشه. و کتاب طوریه که شما یا دوستش خواهید داشت، یا براتون تجربه بدی خواهد بود. البته با توجه به سلیقه‌ای که دارید. 
میتونید فیلمی که از روب کتاب ساخته شده با اسم"1992"رو هم تماشا کنید.