یادداشت رسپینا
1403/9/4
ناراحت بودن و غصه خوردن درباره ی یک ماجرا مثل یه تیکه نخ بیرون زده از اون ماجراست، درست مثل نخ گوشهی لباسِ بافت! میکِشی که بکَنی و از شرش خلاص شی اما بیشتر میشه. هی میکشی و هی کش میاد! ولی حالا شده انقدر از ناراحت بودن درباره یه موضوع و تکرارش خسته شده باشین که حتی حوصله و توان غصه خوردن درباره ش رو دیگه نداشته باشین؟ شاید بشه اسمش رو گذاشت فرسودگی روانی شایدم هیچ اسمی بهش نیاد... اما در هر حال هراسمی که داشته باشه ، روح آدم رو زخم میکنه. در واقع رنج عنصر جدایی ناپذیر از زندگی انسانه و زندگی یک رنج بی پایانه. این کتاب به آدم یاداوری میکنه که زندگی با رنج ،حقیقت انکار ناشدنیه و نظرات فیلسوف های مختلف رو میگه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.