یادداشت لوسین مورل

شیاطین
        حقیقت این‌که همواره با داستایوسکی لاس زده‌ام. آنقدر ادامه‌دار و کش‌دار خوانده‌امشان که تا استخوان زندگی‌ام نفوذ کنند و ترس و لرزِ جانم شوند. این یکی با فصل مطرود و محذوفی که به آخر کتاب اضافه شده آنقدر درخشان می‌شود که به بار همه‌ی انتظاری که بر دوش خواننده انداخته می‌ارزد و نقد درخشانی که به پیوست، آنچه‌گذشت‌وار، انگارِ لحظه‌ی پیش از مرگ، تمام  زندگی و مرگ و دنیای داستان را مقابل چشم می‌آورد. چراغک قرمزی برای اتاقم گرفته بودم که مدتی خراب شده بود و تازگی‌‌ها دوباره به کار افتاده و چه خوب که با پایانِ شیاطین قرین شد.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.