یادداشت ایمان سهرابی

        پا در رکاب مرکب عرفی/ دل در کمند شاهد قدسی
طی کردن دوران آموزشی خدمت وظیفه عمومی در پادگان نظامی احمد بن موسی(ع) در فاصله 15 کیلومتری دشت های اطراف شیراز مصادف شد با حضور در کتابخانه نمازخانه و یافتن دوباره این کتاب و موارد متعدد خواندنی های جذاب دیگر. از میان همه انتخاب ها ترجیحم تعمقی دوباره بود در شاهد قدسی و شاهد بازاری. پادگان -به زعم من- از موقعیت های بس تاثیرگذار است در عرفی کردن امر قدسی؛ نه فقط پادگان که شاید ساختار و سیستم نظامی. با نگاهی کلی، شاید عرفی شدن معلول باشد برای عللی همچون مصلحت، اجبار یا اضطرار. «از شاهد قدسی تا شاهد بازاری» بر علت اول تاکید مضاعفی دارد. حجاریان به بهانه نظریه ولایت فقیه آیت الله خمینی ورود می کند به تعبیه عنصر مصلحت در دل نظریه و آن را مهم ترین عامل قلمداد می کند در یکی از مصادیق به ملموس عرفی شدن امر قدسی. به عبارت دیگر تن دادن به مصلحت را مرادف می داند با تن دادن به عرف. فارغ از نظریه ولایت فقیه امام و صرف نظر از سپهر سیاست، باید دانست نه تنها سیاست و مصلحت و نه فقط اجبار و اضطرار که مهم ترین عامل در عرفی شدن همان انسان است.
با وام گرفتن از گفته های دوستی عزیز و واکاوی یک مثال ساده این موضوع بیش از این تبیین می شود: گویا فردی متدین و معتقد به احکام فقهی مراجعه می کند به یکی از مراجع تقلید و اظهار می کند بر عدم انجام تکلیف روزه در طول عمر؛ حالا مثلا برای 50 سال یا 60 سال. آن دوست عزیز بر اساس رویکرد احکام فقهی همان مراجع 3 راه حل را عنوان کرد. فرد مکلف متخلف 1- یا باید فلسطین را آزاد کند 2- یا آفریقا را غذا دهد 3- یا عمر نوح را روزه بگیرد آن هم به صورت پیاپی. این مثال به روشنی درماندگی فقه را نشان می دهد برای پاسخ دادن منطقی- و نه میلی و سلیقه ای- یا عملی- و نه آرمانی- نسبت به مسائلی از این دست. مکلف متخلف مثال بدون تردید قادر نخواهد بود به هیچ یک از 3 راه حل بالا عمل کند. پس ناگزیر است از مراجعه به عقل شخصی یا اتکا به عقل غیر- همان مرجع تقلید.
به پادگان برگردم و واگویه مثال های عینی از همین دست. موارد بسیار می توان برشمرد از سربازان بسیار- با تاکید بسیار- معتقد به احکام فقهی که به واسطه کمبود وقت از استحمام سرباز زدند و تیمم کردند بدل از غسل جنابت(اجبار) یا علی رغم در دسترس بودن آب از وضو سرباز زدند به دلیل برودت هوا(اضطرار)-و بسیار مواردی که شاید بازگویه کردن آن ها به جا نباشد- همه در حالی که روحانیون و متشرعان صاحب کرسی آن موقعیت حکم می کردند به وضو و غسل و حتی نماز اجباری. انسان دیندار نسل امروز ناگزیر خواهد بود از عمل به احکامی غیر فقهی- آن گونه که جمهوری اسلامی در نظریه ولایت فقیه ناگزیر شد. نه فقط سیاست و مصلحت و نه اجبار و اضطرار که همانا مهم ترین عامل عرفی شدن امر قدسی تنها همان فاعل است: انسان. 
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.