یادداشت حسن حبیبی

        بر روی بام و پله، در دالان و دهلیز
بیدادِ خنجرهای خونریز
غوغای جنگِ تن به تن بود
اوج شکوه شرق، گرم سوختن بود!
دود سیاهش بی امان در چشم من بود.
بر نقش دیواری در آن هنگامه دیدم
تندیس پاک اورمزد افتاده بر خاک
شمشیر دست اهرمن بود!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.