یادداشت مهدی منزوی
7 روز پیش
"پل معلق" اثر "محمدرضا بایرامی ۱۳۸۰" یک رمان کوتاه مربوط به دوران جنگ که از نظر خود نویسنده بهترین اثرش تا بحال بوده البته آقای بایرامی کتابهای زیادی نوشته اند و تنها نویسنده ایرانی هستند که جایزه بین المللی بردهاند برای کتاب "کوه مرا صدا زد" مربوط به ادبیات نوجوانان. رمان پل معلق درباره سرباز وظیفه ای است از پدافند هوایی بنام 'نادر صدیف' از تهران در دل کوههای لرستان برای حراست از پلی که شاهراه ریلی اتصال به جبهه جنوبیه. پل به تازگی توسط جنگدههای عراقی تخریب شده و یک پل موقت معلق برای عبور پیادهها زده شده تا دوباره پل راهآهن بازسازی بشه. ریل قطار در این نقطه به ته خط رسیده درست مثل نادر که به ته خط رسیده، حتی به فکر خودکشی هم میوفته ولی اتفاقاتی میوفته که دوباره نور امید در دلش جوونه میزنه. کل داستان ۱۳۰ صفحهس و من تا ۵۰ صفحه اول هنوز گیج میزدم که چه خبره و کی به کیه! اگر کم حوصله باشید کتاب رو ول میکنید. زمانها عقب و جلو میرن و شخصیتهای مختلف معرفی میشن بدون اینکه ارتباطشون رو با هم بدونی مهران (پسر خالهش)، نیلوفر (خواهرش)، پدر و مادرش و خاله زیور. آخرهای داستان پاسخ سوالات اولیه رو میگیری. کل کتاب یک فصله! انگار که یه فصل از یک رمان بلند میتونه باشه. داستان بیشتر بنظر میاد واقعیه تا کلیشهای، تلخیها و سختیهای جنگ رو هم بیان میکنه و رزمندهها رو قدیس نشون نمیده. از این نظر به رمان " عقرب روی پلههای اندیمشک" شباهت داره هرچند نه به اون رُکی که مجوز چاپ نگیره. تا داستان تموم نشده بود حرص خوردم از این سردرگمی ولی وقتی تموم شد ازش راضیام، آخراش هیجانانگیز هم بود. "گاهی انسان فراموش میکند که عابر است و پل موقت وگرنه چه دلیل یا سودی دارد افسوس خوردن و ماتم گرفتن...اینکه پلی ناگهان زیر پاخالی بشود و فروبریزد؟ چرا نباید فکر کرد همهی پلها روزی ویران میشوند؟ چرا نباید فکر کرد هیچ تکیهگاهی امن نیست؟ و اصلا چرا باید تکیه داد؟ بهتر است همان خار باشی و بگذاری تا تو را ببرد. به جهنم." " خدایا! اگه امتحانه، بهتر بود از کسی بگیری که کمی خوانده، من از اولش رد بودم." ۱۳۰ صفحه #پل_معلق #محمدرضا_بایرامی #نشر_افق
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.