یادداشت sin_alef

sin_alef

sin_alef

1403/12/30

شب در تنها
        شب در تنهایی همان‌طور که داشتم می‌نوشتم، چشمم رفت روی این تقویم.
دیدم دوازده نقاشی دارد برای دوازده ماه که همه‌شان زیبایند.
اما اسم و امضایی پای آنها نبود.
یکی از نقاشی‌ها زمینه‌ای کاملاً سیاه داشت و وسط این سیاهی، شمع کوچکی می‌سوخت که نورش در مقابل این همه ظلمت خیلی کوچک بود.
زیر این نقاشی به عربی شاعرانه‌ای نوشته بود:
«من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می‌دهم و کسی که دنبال نور است، این نور هرچقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود». کسی که به دنبال نور است، کسی مثل من، آن شب تحت تأثیر این شعر و نقاشی خیلی گریه کردم.
انگار این نور همه وجودم را فرا گرفته بود، اما نمی‌دانستم کی این را کشیده...


پ‌ن) نمیدونم چه توضیحی راجع به این کتاب کوچک و پرمحتوا و خوش‌خوان بدم!
اینجا ما چمران رو از نگاه همسرش (#غاده) می‌بینیم
نگاهی که شاید نتونه همه‌ی ابعاد روح و شخصیت و زندگی شهید رو برامون ترسیم کنه
ولی همین اندک، انقدر شیرین هست که آدم رو عاشق #شهید_چمران کنه....
یه آدمای هرچقدر هم راجع بهشون بدونی کمه انگار!
کامل نمیشه شناختشون 
نمیشه فهمیدشون ...

#نیمه_پنهان_ماه_۱
( #چمران به روایت همسر شهید)
#حبیبه_جعفریان
#انتشارات_روایت_فتح
#معرفی_کتاب
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.